1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 598  تاريخ مخابره خبر:  ۲۵/۱۱/۱۳۸۷  نوع : يادداشت
 کد خبر : 138712170100  ساعت مخابره خبر: ۱۱:۵۷:۱۹
    ۱۳۸۷/۱۱/۲۵                              تاريخ نشر خبر :  
 

بازي و بازيگري از نگاه بازيگران

رضا كيانيان، گوهر خيرانديش، رضا شفيعي‌جم، پولاد كيميايي و ... از بازيگري مي‌گويند.


گوهر خيرانديش:
هيچ كس بدون شناخت وارد حرفه‌يي نمي‌شود
اصولاً بازيگري مقوله‌يي است كه در ايران از طرف آدم‌هايي كه دوست دارند بازيگر شوند جدي گرفته نمي‌شود. در حالي كه در دنيا همه‌ي مسايل به سمت تخصصي شدن پيش رفته است و براي هر كاري بايد آموزش خاص خودش را ديد و هيچ كس بدون شناخت وارد حرفه‌يي نمي‌شود، در مورد مقوله‌ي بازيگري در كشور ما مسايل تا حد زيادي فرق مي‌كند و از هر قشري به راحتي وارد حرفه‌ي بازيگري مي‌شوند و بسياري از افرادي كه وارد اين حرفه شده‌اند تا ديروز اصلاً شغلشان چيز ديگري بوده است! براي مثال برخي از آن‌ها دربان بيمارستان بودند، برخي راننده‌ي آژانس يا معلم و خواننده اما به واسطه‌ي چهره‌يي مناسب و روابطي كه داشتند وارد اين حرفه شدند، حال آن كه چنين مسئله‌يي در دنيا معنا ندارد!
در مورد سطح بازيگري زماني مي‌توان به‌طور منسجم حرف زد كه بازيگران تحصيلات آكادميك داشته باشند. در اين شرايط است كه مي‌توانيم بازي‌شان را آناليز كنيم. در ايران همان‌طور كه عنوان شد بازيگران به‌طور غيرتخصصي وارد اين حرفه مي‌شوند و به‌طبع نمي‌توانيم راجع به سطح بازيگري حرف بزنيم به جز سطح بازيگري تعداد انگشت‌شماري كه به واسطه‌ي تحصيلات و شعور بازيگري وارد اين حرفه شده‌اند و اتفاقاً اكثرشان از تئاتر شروع كرده و يك ريشه‌ي تئاتري داشته‌اند و تحصيلات و تحقيقاتشان به نوعي با تئاتر ارتباط داشته و دارد. آن‌ها به واسطه‌ي چهره‌ي زيبايشان وارد اين حرفه نشده‌اند.
من هميشه از اين كه مي‌بينم حرفه‌ام به واسطه‌ي ورود افراد غيرمتخصص در حال آسيب ديدن است ناراحت مي‌شوم. در هر حال با شرايطي كه براي بازيگران ما وجود دارد و با توجه به محدوديت قصه‌يي و حتي محدوديت‌هاي پوششي، آن‌ها بسيار خوب عمل مي‌كنند. به نظر من به هيچ وجه نمي‌توان يك بازيگر زن ايراني را به لحاظ بازيگري با يك بازيگر زن خارجي مقايسه كرد، چرا كه بازيگران زن ما به دليل اعتقادات مذهبي و قوانين و چارچوب‌هايي كه در كشورمان وجود دارد از لحاظ پوششي داراي محدوديت هستند و به همين خاطر نمي‌توانند برخي از نقش‌ها را آن‌طور كه بايد بازي كنند؛ براي مثال در ايران يك زن نمي‌تواند هيچ گاه نقش يك قاضي، غواص يا ... را ايفا كند. البته اين مسئله با ميزان كم‌تر در مورد آقايان هم وجود دارد و به همين دليل نمي‌توان تحليل عميقي از مقوله‌ي بازيگري داشت. به هر ترتيب با وجود اين محدوديت‌ها بازيگران و فيلمسازان ما شاهكار مي‌كنند كه اين‌چنين زيبا داستان‌هايشان را روايت مي‌كنند و به اين زيبايي به ايفاي نقش مي‌پردازند و در همه‌ي دنيا هم بدين شكل مي‌درخشند بدون آن‌كه از قوانين كشوري عدول كنند. براي نمونه فيلم «رسم عاشق کشي» (خسرو معصومي) در جشن?اره‌ي چين در همه‌ي بخش‌ها جايزه گرفت و ما بسياري از فيلم‌هايمان و بازي بازيگرانمان در كل دنيا مورد تشويق واقع مي‌شوند. بازيگران ما به واسطه‌ي رنج و سختي كه در شرايط بازيگري متحمل مي‌شوند، وقتي وارد پروژه‌ي فيلمي مي‌شوند كه قابليت ديده شدن دارد شاهكار مي‌آفرينند. محدوديت‌هايي كه در سينماي ما وجود دارد باعث ايجاد خلاقيت و صحنه‌هاي بديع شده و در كل دنيا تحسين همگان را برانگيخته است. البته اين شاهكارها در مورد خانم‌ها بيش‌تر است.

رضا كيانيان:
به عنوان يك بازيگر الگويي ندارم!

«رضا كيانيان» را بايد از بازيگران فهيم سينماي ايران قلمداد كرد، چرا كه همواره تلاش كرده است تا در مقوله‌ي بازيگري حرف‌هاي تازه‌يي براي گفتن داشته باشد. او در مورد هنر بازيگري نويسنده‌ي آثاري چون «شعبده‌ي بازيگري» و «تحليل بازيگري» است. چندي پيش به همت فرهنگستان هنر در تالار محراب مراسمي برگزار شد و كيانيان حرف‌هاي جالبي در مورد بازيگري زد كه بدون شك قابل تأمل و تعمق خواهد بود. بخش‌هايي از حرف‌هاي او را در ذيل مي‌خوانيم.
او در مورد بازيگري معتقد است: «هنرمند مؤلف، هنرمندي است كه گنج دروني خود را شناخته و با بهره‌گيري از آن، در كارش يگانه شده باشد. اصولاً با عنوان بازيگر مؤلف مشكل دارم. زماني بحث كارگردان مؤلف در مجله‌يي كه از سوي طيفي از روشنفكران منتشر مي‌شد، مطرح شد. وقتي كارگرداني در تمام آثارش مؤلفه‌هاي خاصي را كه دغدغه‌هاي او هستند پيگيري مي‌كند به او عنوان كارگردان مؤلف اطلاق مي‌شود، در حالي كه تمام انسان‌ها در مشاغل گوناگون يگانه هستند و هيچ دو نفري شبيه يكديگر نيستند».
او با اشاره به توصيه‌ي تمام اديان مبني بر خودشناسي و يافتن گنجِ درون يادآور شد: «در بازيگري هم اين موضوع صادق است و بازيگر نبايد تلاش كند از بازيگر ديگري پيروي كند و من به عنوان يك بازيگر الگويي ندارم، چون زماني كه الگو داشته باشيم نهايت كارمان مشخص است و براي كارمان انتهايي وجود دارد».
اين بازيگر تواناي سينماي ايران سپس به تشريح تفاوت بازيگران چندنقش و تك‌نقش پرداخت و عنوان كرد: «تجارت سينما و روشن بودن چراغ آن بر دوش بازيگران تك‌نقش است كه گردش مالي اين هنر - صنعت را به جريان مي‌اندازند و همين گردش باعث ساخته شدن فيلم‌هاي خاص‌تر با حضور بازيگران چندنقش مي‌شود. برخي از بازيگران وقتي در نقشي خوب ظاهر ‌شوند مدام به تكرار آن مي‌پردازند، چرا كه مردم علاقه‌مندند تا آن‌ها را در همان نقش ببينند. عده‌يي از اين بازيگران توانشان در همين حد است، ولي عده‌يي ديگر هم وجود دارند مانند محمدعلي فردين كه در نقش علي‌ بي‌غم گير افتاده بود در حالي كه توانايي بسياري داشت و خودش هم از اين موضوع ناراحت بود. او در خاطراتش توضيح داده كه علاقه‌ي بسياري داشته با كارگردان‌هاي جوان موج نوي سينما كار كند اما از سوي اين كارگردان‌ها پيشنهاد همكاري با او مطرح نشده بود و تنها فرصتي كه به دست آورد، بازي در فيلم غزل ساخته‌ي مسعود كيميايي بود. در تجارت سينما بازيگران تك‌نقش معروف‌تر هستند، چون مردم براي ديدن زيبايي‌هايي كه طبيعت به آن‌ها داده پول مي‌دهند و عده‌ي كم‌تري حاضر مي‌شوند براي ديدن بازيگر چندنقش پول بدهند. به همين دليل بسياري از اين بازيگران، نقش‌هاي دوم و سوم فيلم‌ها را كه نقش‌هاي پيچيده‌تري است بازي مي‌كنند. مردم به‌طور عام خواهان چيزي هستند كه آن را مي‌دانند و كم‌تر علاقه‌مندند چيزهايي را ببينند كه آن‌ها را نمي‌دانند؛ مانند كودكان كه هميشه خواستار شنيدن قصه‌هاي تكراري هستند، اما زماني كه به دوره‌ي نوجواني و جواني مي‌‌رسند سر به شورش برمي‌دارند و خواهان چيزهاي جديدي هستند. ولي اين‌ها به آن معنا نيست كه عامه‌ي مردم كم‌‌شعورند و عده‌ي محدودي بسيار باشعور، چرا كه جهان اين‌گونه است».
به اعتقاد او بسياري از بازيگران وقتي در نقشي درخشيدند در همان نقش باقي مي‌مانند چون خواهان تشويق مردم هستند، اما بازيگران ديگري هم هستند كه تنها در پي تشويق مردم نيستند بلكه تشويق خودشان را مي‌خواهند كه سرمايه‌ي سينما علاقه‌ي چنداني به اين بازيگران ندارد. گروهي معتقدند بازيگر بايد همه چيز را تجربه كند، اما زماني كه به اين موضوع مي‌انديشيم مي‌بينيم چنين چيزي ممكن نيست چون اين تجربه كامل نيست؛ به‌طور مثال نمي‌توان براي بازي در نقش معتاد يا دزد، دست به انجام اين كارها زد چون اين نقش با آن كار متفاوت است و تنها به دست آوردن تجربه است، بنابراين اين تجربه كامل نيست؛ ضمن اين كه در تمام لحظات زندگي‌مان همه چيز را تجربه مي‌كنيم، چون به عنوان نوع انسان هميشه در ورطه‌ي گناه و توبه در حركتيم. اين تناقض باعث رشد ما مي‌شود و البته هميشه دوست داريم توبه كنيم و پاك باشيم ...

ماهايا پطروسيان:
تأسف براي سينماي ايران!

متأسفانه بازيگري در كشور ما به‌شدت غيرتخصصي شده و اين به خاطر سياستگذاري‌هاي غلط و نوع فيلم‌هايي است كه ساخته مي‌شود. حدود 7 يا 8 سال است كه هر روز از تعداد بازيگران خوب و كاربلد ما كاسته شده و به تعداد افراد نابازيگر اضافه مي‌شود. شدت اين جريان در سال‌هاي اخير به اندازه‌يي بوده كه حتي صداي مردم عادي جامعه هم درآمده است و آن‌ها به اين مسئله معترض‌اند و برايشان جاي سؤال دارد كه چه‌طور ورود به عرصه‌ي بازيگري تا اين حد آسان شده است!؟ گاهي اوقات حتي راننده آژانس‌ها و سوپرماركت‌ محله‌مان در اين مورد از من مي‌پرسند كه چرا افراد قديمي و خوب گذشته ديگر كار نمي‌‌كنند و تنها يك‌سري افرادي كه صرفاً به خاطر چشم و ابروي قشنگشان آمدند، بازي مي‌كنند!؟ البته در اين سال‌‌ها رابطه‌ به مراتب از چهره مهم‌تر شده است و بسياري از افراد فقط به خاطر ارتباط و واسطه‌هايي كه دارند بازيگر شده‌اند؛ هرچند رابطه و به اصطلاح پارتي‌بازي برگرفته از وضعيت كل جامعه‌ي ماست و تنها به بازيگري اختصاص ندارد. مدت‌هاست كه ديگر قبح پارتي و باندبازي از بين رفته است! تحصيلكرده‌هاي اين حرفه و كساني كه بازيگري را به‌طور آكادميك آموخته‌اند در كنج خانه‌هايشان نشسته‌اند و ... شرايط جامعه‌ي بازيگري ما به سمتي رفته كه از حالت آرماني‌اش خارج شده است. اين روزها همه‌ي افراد بدون داشتن كوچك‌ترين دانشي و تنها با رابطه و چشم و ابرو مي‌توانند وارد اين حرفه شده و به مدد نشريات زرد يك‌شبه تبديل به يك ستاره شوند. تهيه‌كننده‌ها و كارگردان‌ها هم با انتخاب موضوع‌هاي ضعيف و كم‌خرج براي فيلمنامه‌هايشان به اين قضيه دامن مي‌زنند. تهيه‌كننده‌هاي ما فقط به اين فكر هستند كه پول كم‌تري پرداخت كنند و به هيچ وجه به اين مسئله فكر نمي‌كنند كه ساخت چنين فيلم‌هايي سطح سليقه‌ي مخاطب را به‌شدت پايين آورده و بي‌فرهنگي و بي‌سوادي و سطحي‌نگري را در جامعه ترويج مي‌دهد. اگر هم فيلمي ايراني در خارج از كشور مورد تقدير قرار گرفته و به بازيگرش جايزه‌يي دادند كاملاً اتفاقي و ثمره‌ي تلاش شخصي اين افراد بوده است. به هر ترتيب جز تأسف براي وضعيت سينماي ايران كاري نمي‌توان انجام داد!

رضا شفيعي‌جم:
بازيگري ما از جنس خودمان است

به نظر من قياس بازيگري در نقاط مختلف دنيا با هم چندان كار درستي نيست! بازيگري در هر جاي دنيا برگرفته از فرهنگ، شكل و نوع زندگي افراد جامعه است و به همين دليل در هر جايي شكل مختص به خودش را دارد. بازيگري در كشور ما هم از جنس مردم خودمان است. اما در مورد شرايط كنوني بازيگري بايد بگويم كه در سال‌هاي اخير ورود به بازيگري نسبت به گذشته آسان‌تر شده و ديگر براي بازيگر شدن احتياج به طي كردن يك راه دشوار نيست و اين مسئله به كمك پول، چهره و البته رابطه آسان شده است! ولي خب در اين ميان تعداد كمي از افراد به محبوبيت وماندگاري مي‌رسند. متأسفانه برخي از افرادي كه وارد حرفه‌ي بازيگري مي‌شوند صرفاً بازيگري را دوست ندارند! آن‌ها حواشي كه پيرامون بازيگري است مانند چاپ شدن عكسشان، امضا دادن و شناخته شدن و بعد هم عينك دودي زدن را بيش‌تر دوست دارند! اما در مورد بازيگري در هاليوود و پيشرفت چشمگير آن‌ها و قياسشان با كشور خودمان بايد بگويم آن‌ها به بازيگر به چشم يك صنعت نگاه مي‌كنند و به همين خاطر تمام شرايط را فراهم مي‌كنند تا يك بازيگر، بازي‌اش ديده شود. سيستم‌ها و امكاناتي كه آن‌ها براي ساخت فيلمشان فراهم مي‌آورند به هيچ عنوان قابل مقايسه با سيستم‌هايي كه در ايران وجود دارد نيست. آن‌ها از فيلم‌هايي كه 100 سال قبل ساخته‌اند به خوبي نگهداري مي‌كنند، اما ما حتي از عهده‌ي نگهداري فيلم‌هاي 15 سال قبلمان هم برنمي‌آييم و از كيفيت اكثرشان كاسته شده است!

پولاد كيميايي:
بازيگري خيلي ساده شده است!

وقتي اين سؤال مطرح مي‌شود بلافاصله مسئله‌هاي ديگري هم طرح مي‌شود مثل اين‌ كه شرايط و جايگاه سينما چيست و كجاست؟ بازيگري از كل سينما جدا نيست كه ما بتوانيم آن را به تنهايي تجزيه و تحليل كنيم. بازيگر بايد با ساير عناصر سينما در يك سطح قرار گيرد و اگر هر كدام از آن‌ها از ديگري جلو بزند، كفه‌ي ترازو و توازني كه برقرار است به هم مي‌خورد. اگر بازيگري ما از سينماي ما جلوتر حركت كند، باعث مي‌شود كه دچار سرخوردگي شود به اين دليل كه عوامل ديگر نمي‌توانند پا به پاي بازيگري حركت كنند و به همين خاطر بازيگري دچار كم‌كاري و گوشه‌گيري مي‌شود. در كل سينماي ما روالي را در پيش گرفته است كه تك‌تك عناصري كه در حال پيشرفت هستند در ادامه‌ي راه دچار مشكل مي‌شوند. اكثر تهيه‌كننده‌هاي ما مي‌خواهند از هزينه‌ها تا آن‌جا كه امكان دارد كم كنند و همين مسئله باعث مي‌شود كه بسياري از چيزها از حالت آرماني و حتي معمولي‌اش خارج شود. براي مثال در كشورهاي بزرگ و صاحب سبك يك بازيگر در سال به‌طور معمول در يك يا در نهايت دو فيلم ظاهر مي‌شود. براي ساخت يك فيلم سينمايي حداقل 6 ماه پيش‌توليد دارند و تحقيقات زيادي انجام مي‌گيرد. بازيگرها مدت‌ها تحت آموزش هستند. متأسفانه در چند سال گذشته در كشور ما بازيگران هم‌نسل من بسيار كم‌توقع شده‌اند ... و براي آموزش و يادگيري و حتي الگوبرداري وقت چنداني را صرف نمي‌كنند. در چند سال گذشته سينماي ما به‌شدت به الگو و كپي‌برداري از تلويزيون روي آورده است. ما از تنوع گونه‌يي محدودي برخوردار هستيم. عموم فيلم‌هاي ما ملودرام است آن هم با يك سبك و سياق مشخص. سال‌هاست كه سينماي ما يك فيلم تاريخي عظيم را نساخته كه حرفي براي گفتن داشته باشد. متأسفانه ما در جذب مخاطب راه را به اشتباه رفته‌ايم. اكثر فيلم‌هايي را كه ما به قصد فروش و براي گيشه ساخته‌ايم با شكست مواجه شدند و در برخي موارد فيلم‌هايي مورد پسند واقع شدند كه تنها براي قشر خاصي از مردم جامعه ساخته شده‌اند. در هر حال بازيگران گذشته و استادان و بزرگان همه‌ي عشق و دغدغه‌شان بازيگري بود و از ابتدا تلاش كردند و با تمام ناملايمات و موفقيت‌هاي بازيگري ساختند. آن‌ها تنها به عنوان يك هنر والا به آن نگاه مي‌كردند نه منبع درآمدزا و ... اما در حال حاضر بازيگري بسيار ساده و غيرتخصصي شده است. البته من موافق ايجاد محدوديت و آزمون‌هاي خيلي سخت در بازيگري نيستم. به نظر من گاهي وقت‌?ا نياز است كه درها را باز كرد و اجازه داد عده‌يي وارد شوند تا بلكه اتفاقاتي بيفتد اما آن عده‌يي كه وارد شدند را بايد تحت آموزش قرار داد تا بتوانند در بازيگري به خلاقيت دست بزنند.
به چشم آمدن و ديده شدن شايد بيش‌ترين بهانه باشد براي اكثر افرادي كه دوست دارند وارد اين حرفه شوند؛ اين كه عكسشان روي جلد مجله‌هاي مختلف چاپ شود، با آن‌ها مصاحبه كنند و ... همين مسئله باعث مي‌شود كه وقتي اين افراد با اين نگاه وارد اين حرفه مي‌شوند و به شهرت مي‌رسند تحمل كشيدن اسمشان را نداشته باشند و اسم و شهرتشان بر آن‌ها سنگيني ‌كند! متأسفانه افراد زيادي هستند كه يك‌شبه ره صد ساله را رفتند و همين باعث مي‌شود كه نگاهشان به سينما سطحي باشد و دانش زيادي راجع به بازيگري نداشته باشند و حتي تاريخ ساده‌ي سينما را هم ندانند. در موج جديد سينما كه در ايران به راه افتاده است، چهره حرف اول را مي‌زند. هرچند كه داشتن زيبايي نسبي براي بازيگر مهم است، اما همه چيز نيست. امروزه در جامعه‌ي بازيگري، ما از تنوع شخصيت‌ها محروم هستيم. در يك سني با ازدياد بازيگر مواجه هستيم و در سن ديگر اصلاً بازيگر نداريم. معمولاً بازيگرهاي ما هم‌سطح و شبيه به هم هستند و جز عده‌ي بسيار محدودي تفاوت آن‌چناني با هم ندارند ... سينما نبايد در پي اين باشد كه جامعه‌ي عام را جذب كند، بلكه بايد داراي ايدئولوژي خودش باشد و نقش صادركننده‌ي هنر را ايفا كند.سينماي ايتاليا در مقطعي آن‌قدر كارهاي خوب و فاخر توليد كرد كه در اين زمينه براي خودش صاحب سبك شد. بعد از آن هم سينماي فرانسه و بعد آمريكا و ... اما آمريكا در اين زمينه آن‌قدر پيشرفت كرد كه سينما را به يك صنعت پردرآمد تبديل و از حالت هنري صرف خارج كرد. در سينماي خودمان بعد از هياهوي فراوان، يك دوره‌ي نسبتاً خاموش را سپري كرديم. بعد از آن به ساخت فيلم‌هايي رو آورديم كه در جشنواره‌هاي جهاني مورد پسند واقع شدند و جايزه گرفتند. عموم قصه‌هاي اين فيلم‌ها در مورد روستايي دورافتاده بود كه يك بار كودك قهرمان داستان خود، بار ديگر زن روستايي، يك بار هم مرد و ... اكثرشان هم از موضوع‌هاي غم‌انگيزي برخوردارند. البته اين سبك تا زماني جذاب و زيباست كه مختص به يك كارگردان است، اما در حال حاضر صورت عام به خودش گرفته و بسياري از كارگردان‌ها آن را تجربه كرده‌اند. نبايد فراموش كنيم كه اين سبك فيلم‌ها وقتي در جشنواره‌هاي مختلف دنيا به نمايش درمي‌آيند خواه‌ناخواه به نماينده‌يي از جامعه‌ي ما تبديل مي‌شوند، در حالي كه به‌واقع اين‌طور نيست و عامه‌ي مردم ما زندگي شهرنشيني و دغدغه‌هاي زندگي شهري دارند. ما بايد نگاهمان به موضوع‌ها تغيير كند و به مسايلي بپردازيم كه از دل جامعه برخاسته است، ولي متأسفانه تا به حال قدمي در اين راستا برداشته نشده است.

حميدرضا پگاه:
فيلم‌هاي ما در يك سطح هستند

بازيگري ما در ايران به‌طور كامل به فيلم‌هايي كه در كشور ساخته مي‌شوند بستگي دارد؛ اين‌طور نيست كه بگوييم بازيگر‌‌مان چند قدم از سينما جلوتر است يا به‌عكس ... در كل همه چيز به هم پيوسته است و كاملاً به هم شباهت دارد. به هر حال از قديم گفته‌اند كه هر چه‌قدر پول بدهي همان اندازه آش مي‌خوري. شرايط و امكاناتي كه در سينماي ما فراهم است، انگيزه‌يي را براي بازيگر باقي نمي‌گذارد كه بخواهد تلاش بيش‌تري انجام دهد. فيلمنامه‌هاي ما همگي در يك سطح هستند و خيلي كم پيش مي‌آيد كه با نقشي در آن‌‌ها مواجه شويم كه جاي كار داشته باشد.
در مورد جريان ستاره‌سازي در ايران بايد بگويم كه اين مسئله در كل دنيا وجود دارد و اتفاقاً به بالا بردن ميزان تماشاگر فيلم‌ها منجر مي‌شود، اما در كشور ما جريان ستاره‌سازي هم آن‌طور كه بايد نيست و فيلم‌هاي بسيار كمي هستند كه صرفاً به خاطر بازيگرشان فروش مي‌كنند. ما تنها چند چهره‌ي پرطرفدار داريم كه به ستاره تعبير مي‌شوند اما همان تعداد هم كمك چنداني به فروش فيلم‌ها نمي‌كنند! چرا كه روي اين افراد سرمايه‌گذاري به صورت درست انجام نشده است. در مورد قياس بازيگري در ايران با دنيا و به‌ويژه هاليوود بايد بگويم كه اساس قياس اين دو كار اشتباهي است. در سينماي هاليوود بستر براي ساخت يك فيلم قوي و يك بازي زيبا و حساب‌شده فراهم است و همه‌ي عوامل در خدمت فيلم هستند، ولي در ايران ...
ما در سال‌هاي اخير نه تنها شاهد رشد سطح سينماي كشور نبوديم، بلكه روز به روز شاهد عقب رفتن آن هم بوديم! در هر حال آرزو مي‌كنم روزي سينماي كشورمان به جايگاه واقعي و آن‌جايي كه مستحقش است دست پيدا كند.
منبع: نقد سينما ـ شماره 31
نگار حسيني
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com