1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 450  تاريخ مخابره خبر:  ۶/۷/۱۳۸۷  نوع : خبر
 کد خبر : 138707060105  ساعت مخابره خبر: ۱۱:۱۰:۴۸
    ۱۳۸۷/۰۷/۰۶                              تاريخ نشر خبر :  
 

جايزه سالانه «مهرداد فخيمي» از سال 88 به فيلمبرداران برتر اهدا مي‌شود

در مراسم يادبود مهرداد فخيمي در خانه هنرمندان، مقرر شد از سال 88همزمان با هفتادمين سال تولد «مهرداد فخيمي»، هرسال جايزه‌اي به نام اين فيلمبردار به يك فيلمبردار ايراني اهدا شود.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، مراسم يادبود مهرداد فخيمي همزمان با سالروز تولدش در سوم مهرماه در خانه هنرمندان برگزار شد.
    بنابر اين گزارش، در اين مراسم پس از نمايش فيلم ديگري از فعاليت‌هاي مهرداد فخيمي، بيانيه انجمن فيلمبرداران سينماي ايران توسط داريوش فرهنگ قرائت شد كه در اين بيانيه آمده است: از سال آينده هر سال همزمان با سالروز تولد مهرداد فخيمي جايزه‌اي به نام او به يك فيلمبردار برگزيده كه به جز كار تكنيكي بالا، شخصيت او ادامه منش و شخصيتي است كه به يك فيلمبردار شكل مي‌دهد، اهدا خواهد شد. داوران اين جايزه از بين سينماگران و توسط هيأت امناي اين جايزه انتخاب مي‌شوند و اولين دوره اهداي آن از سال آينده همزمان با هفتادمين سال تولد فخيمي است.
    بنا بر اين گزارش، در ابتداي اين مراسم داريوش فرهنگ كه مجري برنامه بود به روي صحنه رفت و گفت: قرار بود من تنها چند كلمه صحبت كنم اما عزيز ساعتي از من خواست تا در اجراي اين مراسم كمكي كنم و من هم پذيرفتم. هم به خاطر مهرداد فخيمي و هم صنف فيلمبرداران. كساني كه تلاش مي‌كنند همه چيز و همه كس ديده شوند به جز خودشان.
    فرهنگ افزود: نمي‌خواستم تصوير باشكوه، زيبا ، متوازن و متعادل فخيمي را در ذهنم خراب كنم. بلكه مي‌خواستم او را هميشه با لبخندي در لب و چشم در تصورم داشته باشم. براي همين خوشحالم كه در روز تولدش صحبت مي‌كنم نه در روز مرگش. ما ايراني‌ها عادت داريم تا وقتي هنرمندي زنده است به او توجهي نمي‌كنيم. ولي وقتي مرد از او افسانه مي‌سازيم. ولي حرفي كه من مي‌زنم، اقرار نيست و آن اين است كه فخيمي در شكل گيري سينماي نوين ايران نقش مهمي داشته است. البته نبايد نقش پيشكسوتان قبل از او را منكر شد. اما فخيمي تأثيرات مهمي در سينماي ايران گذاشت.
    فرهنگ در ادامه تصريح كرد: كار فيلمبردار حساسيت به نور، رنگ، عدسي و حركت است. اما اين تنها 50 درصد كار است وشخصيت فخيمي كه تناسب و توازن زيادي داشت 50 درصد ديگر كار بود. او وقتي چشم چپش را مي‌بست با چشم راستش از پشت ويزور تمام چيزها را مي‌ديد. چيزهايي كه تنها براي چشمان تصويربردار بود. به ياد داشته باشيم كه ويدئو اسيس تازه به بازار آمده و جديدا كارگردان مي‌تواند هرچه فيلمبرداري مي‌شود ببيند. اما قبلا همه چيز تنها با تأييد فيلمبردار بود.
    «داريوش فرهنگ» با اشاره به همكاري طولاني «مهرداد فخيمي» با «بهرام بيضايي» گفت: اگر «بهرام بيضايي» فخيمي را كشف كرد، «فخيمي» نيز بيضايي را شناخت و آنها در واقع همديگر را پيدا كردند. همكاري فخيمي با حاتمي هم بسيار زيبا بود. در «كمال‌الملك» هيچ حركت دوربيني وجود ندارد و قطعا اين پيشنهاد فخيمي بوده تا فيلم هرچه بيشتر به نقاشي شبيه شود. به جز كارايي فني شخصيت، منش، وقار و شكيبايي او بالا بود. البته بعضي از افراد نابخرد مي‌گفتند او انساني عصبي است. اما حقيقت اين است كه او فردي بسيار آرام و دوست‌داشتني بود. او دگرخواه بود و همه جا اين دگرخواهي را در كلام و عملش نشان مي‌داد.
    در ادامه، بخشي از فيلم مستند «فيلمبرداران سينماي ايران» ساخته عزيز ساعتي كه به مهرداد فخيمي مي‌پرداخت به نمايش درآمد، سپس داريوش فرهنگ از شهرزاد مهدوي همسر مهرداد فخيمي تجليل كرد و انوشيروان ارجمند براي سخنراني به روي صحنه رفت.
    ارجمند گفت: 20 سال پيش در مشهد با شخصيتي متين و بزرگوار و انساني وارسته و هنرمند آشنا شدم و در رفت و آمدهاي خانوادگي شخصيت او چنان بر فرزندان من تأثير گذاشت كه تا امروز اسم او را به عنوان افتخار به عنوان عموي خود مي‌آورند. من چگونه زيستن در هنر را از او آموختم و فهميدم چگونه بايد در جامعه هنري بدون اينكه پشت سر كسي حرف بزنيم، زندگي كنيم.
    ارجمند افزود: من 40 سال بازيگر تئاتر بودم اما آن زمان از فخيمي بسيار آموختم كه چگونه مي‌شود در مقابل دوربين آن چه را كه در نگاه هست انتقال دهيم. بزرگواري او بسيار زياد بود و اين دوستي ما 22 سال ادامه داشت.
وي سپس متني را كه برزو ارجمند فرزندش در رثاي فخيمي نوشته بود خواند و در ادامه فرهاد صبا براي سخنراني به روي صحنه رفت.
    صبا گفت: فكر مي‌كنم آمدن و رفتن مسئله‌اي طبيعي است ولي تحويل گرفتن و تأثيرگذاشتن چيز ديگري است. شايد نخواهم اين احساس را در قلبم داشته باشم كه فخيمي را از دست داده‌ام. ولي بخشي از بينش او در من مانده است.
    وي افزود: در نمايش خصوصي سومين كارم شنيدم كه او مي‌خواهد براي ديدن فيلم من بيايد واين زماني بود كه من او را نمي‌شناختم. با پرسش از ديگران فخيمي را پيدا كردم و وقتي به او سلام كردم آرامش و خاكي بودن او مرا شگفت‌زده كرد. او جدي و مسئول بود و روحي لطيف داشت. كاش مي‌شد همه ما كمي از فخيمي باشيم. با اينكه فيلمبرداران ديگر را نمي‌شناسم و از حال هم خبر ندارند اما بايد بيشتر به فكر هم باشيم.
    وي در پايان افزود: تعريف فيلمبرداري سخت است. گاهي فكر مي‌كنم فيلمبردار شخصي است با حركات جذاب دوربين نور دلفريب يا كارهاي تكنيكي. اما فخيمي هميشه مي‌گفت فيلمبردار بايد كاشف باشد.
    فرهنگ نيز پس از حضور در صحنه گفت: فخيمي دوبار آرامش مي‌داد يكي قبل از فيلمبرداري و يكي بعد از پايان پلان و همه مي‌دانند آرامش پس از فيلمبرداري به چه معناست.
    فاطمه معتمدآريا سخنران بعدي اين مراسم بود كه گفت: نمي‌دانم به مجلس ختم آمدم يا تولد. اين دوگانگي در اين مراسم هست و ما با اينكه مي‌دانيم بزرگي را از دست داديم همه از ماندگاري شخصيت او مي‌گوييم. من در هيچ مراسم ترحيمي شركت نمي‌كنم چون مرگ كسي را باور ندارم و فكر مي‌كنم اين همه از دست دادن در توان من نيست.
    وي افزود: من زماني وارد سينما شدم كه استاد هنوز معني استاد را داشت و شميم بهار كه يكي از استادان من بود به من گفت: در سينما هر كس كار خودش را انجام مي‌دهد و تو هم بايد نگران كار خودت باشي. من در «مسافران» با فخيمي برخورد كردم. فيلمي كه در آن دانش زيادي بود كه به همه ما منتقل شد. اولين صحنه‌اي كه بايد بازي مي‌كردم صحنه‌اي بود كه بايد پشت يك ماشين در حال حركت مي‌پريدم. وقتي به فخيمي گفتم من كجا بايستم تا او بهتر بتواند مرا بگيرد او به من گفت: شما يك هنرمنديد و اين دوربين يك آهن پاره است و من بايد آن رابه شكلي تنظيم كنم كه شما راحت باشيد. او با اين كلامش يك بار براي هميشه ترس من را از دوربين از بين برد و به من ياد داد دوربين يك آهن پاره است.
    معتمدآريا افزود: جديت و شأني در كار او بود كه كسي نمي‌توانست وارد مقولات غيرجدي با او شود. حتي زمان بدخلقي هم باوقار و برازنده سخن مي‌راند. بي خردي در كار، فخيمي را آزار مي‌داد و او خرد را بسيار دوست داشت.
    بهرام بيضايي سخنران بعدي اين مراسم بود كه بعد از تشكر بابت اين جلسه كه به عقيده او «براي اين است كه شايد نخواهيم مرگ فخيمي را باور كنيم»؛ درباره برپايي اين جايزه گفت: حرف‌هاي زيادي زده شد و خود فخيمي هم حرف داشت. او كم و فشرده حرف مي‌زد و بايد حرفش را مي‌شكافتيم تا بفهميم چه مي‌گفت. او مي‌گفت هر فكر يك زاويه دارد و كار ما در سينما پيدا كردن زاويه درست فكر كارگردان است كه اگر آن را پيدا كرديم ديگر چيز زيادي لازم نداريم. اولين بار فخيمي را در كاري از محمدرضا اصلاني ديدم. از كيفيت كارش خوشم آمد و ما «سفر» را با هم كار كرديم. البته ترجيح مي‌‌دهم از آثار خودم حرف نزنم اما ذكر نكته‌اي در مورد «غريبه و مه» لازم است. از اين فيلم استقبال خوبي نشد و منتقدان هم تا مي‌توانستند اين فيلم را كتك زدند. ولي اين فيلم در مصر تشويق شد و آنجا جايزه گرفت. چون جشنواره مصر جايزه فيلمبرداري نداشت جايزه ويژه اين جشنواره را به خاطر فيلمبرداري «غريبه و مه» به فخيمي دادند. من خوشحال شدم كه كار فخيمي ديده شد اما او اهميتي نداد چون چند سال از ساخت اين فيم گذشته و او جوابي نگرفت.
    بيضايي افزود: فخيمي هميشه نفريني را از مادربزرگش نقل مي‌كرد به اين مضمون كه اميدوارم روزي برسد كه حرف بزنيم اما كسي حرفت را نفهمد. متأسفانه اين بلا امروز گريبانگير شده است. حرف‌هاي ما امروز سوء تفاهم ايجاد مي‌كند و هركسي برداشت خود را از اين حرف‌ها دارد. آن هم در زماني كه بايد همه آرامش خود را حفظ كند.
    يكي از نكاتي كه در فخيمي بسيار تحسين مي‌كردم، احترام او براي بازيگر بود. او مي‌گفت: مهم اين است كه بازيگر جلوي دوربين به خوبي ثبت شود اما او با وجود اين احترام براي بازيگر اين را هم مي‌دانست كه تمام عوامل فيلم حتي كارگردان همه در خدمت فيلم هستند.
    او هميشه به اين شناخت دست پيدا مي‌كرد كه چه مي‌خواهد و چقدر از چيزي كه مي‌خواهد، شدني است. در زمان فيلمبرداري «غريبه و مه»، ما دوربين هاي لرزان و ريل‌هاي فرسوده داشتيم. پس از پايان هر نما او چشمش را از پشت ويزر برمي‌داشت. گاهي در چشمانش رضايت مي‌ديديم و گاهي نارضايتي. اما هر دوي اين حالت‌ها بامعنا بود چون فخيمي دانش فيلمبرداري را آموخته بود و من ناراحت مي ‌شوم كه چرا هنرمندي مانند او به انزوا رفت و چرا هنرمنداني از جنس فخيمي براي گذران زندگي بايد كتاب فروشي و عينك فروشي كنند.
    بيضايي در ادامه افزود: آثار فخيمي كه جزو ميراث ملي تصويري ماست، دارد مي‌پوسد و هيچ‌كس در قلمرو فرهنگ در فكر احياي اين آثار نيست ولي هر وقت كه بخواهيم بسيار زياد از اين كلمه استفاده مي‌كنيم. فخيمي رنج زيادي مي‌برد از اينكه مي‌ديد جايي افرادي هستند كه نمي‌دانند از كار چه مي‌خواهند و افرادي هستند كه نمي‌فهمند چگونه بايد فيلم خوب بسازند. من 6 فيلم با فخيمي كار كردم كه بابت آنها سپاسگزارم و هميشه اين را اعلام مي‌كنم اما جالب اينجاست كه فخيمي گاهي از من هم لجش مي‌گرفت و حس مي‌كرد من از او سخت‌گيرترم. البته اين به خاطر اين است كه او صحنه را از داخل ويزور مي‌ديد اما سخت‌گيري من به اين خاطر بود كه بايد صبر مي‌كردم تا فيلم را بعد از ظهور ببينم.
    بيضايي در ادامه در مورد شخصيت فخيمي گفت: ما سال‌ها با هم كار و زندگي كرديم و يك چيز فخيمي بسيار عالي بود آن هم اين بود كه پشت سر كسي حرف نمي‌زد و اگر از كسي بدش مي‌آمد رو در روي او مي‌گفت. متأسفانه اين بيماري در فرهنگ ما است كه غيبت مي‌كنيم اما فخيمي، فرد خالصي بود و خالص حرف مي‌زد. او كمال گرا بود و وقتي كمال را در كار نمي‌يافت به انزوا مي‌رفت. من به خاطر جايزه‌اي كه براي فيلمبرداران آينده تهيه كرده‌اند، تشكر مي‌كنم اما اين سؤال را مطرح مي‌كنم كه چرا كسي مانند فخيمي در سنين كمال بايد خود را در جزيره كيش منزوي كند؟ فخيمي آيينه جامعه سينمايي ما است و وقتي از اين جامعه دور شد حتما در اين جامعه مشكلي است كه بايد حل شود.
    محمدرضا اصلاني، مهتاب كرامتي، محمدرضا شريفي‌نيا، اصغر رفيعي جم، محمدرضا سكوت، عبدالله تربيت، مرتضي آلادپوش، سيف‌الله صمديان، جعفر پناهي، پرويز شهبازي، عليرضا اميني، نيكي كريمي، محمدعلي حسين نژاد، عبدالله عبدي‌نسب، هوشنگ گلمكاني، عباس ياري، مژده شمسايي، مصطفي رزاق كريمي، مرتضي رزاق كريمي، محمد سرير و محمد شيرواني از جمله مهمانان حاضر در اين مراسم بودند.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com