1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 403  تاريخ مخابره خبر:  ۲۱/۱۱/۱۳۸۵  نوع : خبر
 کد خبر : 138511210100  ساعت مخابره خبر: ۱۶:۱۷:۲۸
    ۱۳۸۵/۱۱/۲۱                              تاريخ نشر خبر :  
 

نگاهي به "خدا نزديك است"

معشوقي كه از رگ گردن نزديكتر است

"خدا نزديك است" علي وزيريان روايت عشقي مادي است كه به يك عشق معنوي منجر مي‌شود، حكايتي قديمي كه در زندگي شعرا و عرفا و آثار مكتوب قديمي نقل و به عنوان اسطوره به آيندگان منتقل شده است.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، وزيريان سعي مي كند روايت شخصي اش را از اين تحول معنايي ارائه بدهد، روايتي امروزي كه با تكيه بر شاخصه هاي مذهبي مورد نظر فيلمساز در قالب قصه اي ساده از زندگي يك آدم ساده دل روستايي به تصوير درمي آيد. رضا جواني است كه به جاي ديوانه، شيرين عقل ناميده مي شود، يك مسافركش موتوري كه حريم هاي خاصي دارد.
    در اولين سكانسِ حضور رضا در بازار شهر كوچك، دو رفتار او موكد مي شود كه ويژگي هاي شخصيت پردازانه است. هنگامي كه جعبه ميوه خالي را براي خانم هاي مسافر به پشتش مي بندد و ديگري هنگامي كه به جاي سيب هاي سفيد و سالم مرد ميوه فروش، سيب هاي لك دار دختركي را كه تنها گوشه اي از بازار نشسته مي خرد.
    اولين برخورد او با معلم جوان روستا (ليلا)، هنگامي است كه از ميني بوس پياده مي شود. فيلمساز با استفاده از تمهيداتي چون اسلوموشن و ... اين برخورد را به مفهوم عاشق شدن در يك نگاه نزديك مي كند. كنشي از رضا كه با معرفي و پرداخت اوليه باورپذير مي نمايد. اين تمهيدات از مولفه هاي تصويري مشتركي هستند كه در مقاطع مختلف فيلم كنش مورد نظر را موكد مي كنند. مانند سكانس ورود رضا به امامزاده كه او را روي زمين قرار مي دهند و با اسلوموشن افتادن او روي زمين برجسته مي شود.
    در ادامه حل شدن رضا در عشق ليلا به گونه اي طراحي شده كه او در همراهي هاي روزانه، درس گوش دادن از درز پنجره و ... عشقي يكطرفه را پيش مي برد تا جايي كه با خبر ازدواج ليلا واقعيت با همه گزندگي اش به او سيلي مي زند. جايگاهي كه درس (آب) در ذهن رضا پيدا مي كند و در روز غيبت او سعي مي كند همان درس را به دانش آموزان بدهد، حتي نگاه اغراق شده او به آب كه از زبان معلم برايش مقدس جلوه شد، از مولفه هاي روايي كاركردي است كه پيوند خوبي با باران ابتدايي كه رضا خود را به آن مي سپارد و باران سكانس پاياني پيدا مي كند.
    فيلمساز در ادامه عشق مجنون وار رضا را به گونه قصه هاي اساطيري نزديك مي كند و با طراحي سكانس هايي از حضور او بر سر كوچه منزل معشوق، بلند شدن مو و ريش، او را در مسيري قرار مي دهد كه به مجنوني پابرهنه در كوچه و بازيچه دست بچه ها تبديل مي شود و نهايتاً حال نزاري كه شفاي امامزاده را به ياري مي طلبد.
    وزيريان تلاش كرده براي روايت اين قصه كه ريشه هاي كهن دارد نگاهي به ساختار روايي مدرن هم داشته باشد و تا جايي كه مضمون اجازه مي دهد از شكست زمان و مكان استفاده كند. فيلم با نريشن رضا آغاز مي شود (به حافظه ام كه رجوع مي كنم همه اش تو خواب و بيداري گذشت). رضا قصه رفتن به امامزاده، شفا و عاشق شدنش را به گونه اي تو در تو و بدون تقدم و تأخر زماني تعريف مي كند و نهايتاً به تصويري از حضور (معصوم)ي مي رسد كه شفايش را با نان و نبات داده است.
    در انتها بايد اضافه كرد كه فيلمساز روايت تحول از عشق ليلا به عشق خداوند را با استفاده از مولفه هايي به تصوير مي كشد كه سينمايي نيستند يا به گفته بهتر اين تحول به گونه سينمايي ترسيم نمي شود. رضا در امامزاده با قرار گرفتن در فضاي معنوي، نواي دعا و قرآن، تصاويري از امامان و صحنه هاي مذهبي كه به در و ديوار امامزاده است و آموزه هاي سيد يحيي به تحول مي رسد. عشقي كه او را به سوي معشوقي وراي ليلا مي كشاند (همان كه از رگ گردن به ما نزديكتر است).
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com