1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 338  تاريخ مخابره خبر:  ۵/۱۱/۱۳۸۵  نوع : مصاحبه
 کد خبر : 138511050202  ساعت مخابره خبر: ۱۳:۰۲:۱۷
    ۱۳۸۵/۱۱/۰۵                              تاريخ نشر خبر :  
 

مصاحبه با رفيع پيتز كارگردان فيلم «زمستان است»

اين زمستان چه غمگين است

به بهانه اكران فيلم «زمستان است» در سينماهاي تهران به گفتگويي با كارگردان اين فيلم مي پردازيم.

1ـ «زمستان است» داستان مردي ميانسال است كه از كار بي كار شده و تصميم مي گيرد به خارج برود تا كاري پيدا كند پس زن و فرزند را ترك مي كند. غريبه اي براي كار به شهر مي آيد، اما دوامي نيست او هم مصمم است كه براي كار به جاي ديگر برود شايد آسمان در جاي ديگر، رنگ ديگري داشته باشد و...
2ـ هفته گذشته جايزه هيأت داوران هجدهمين جشنواره بين المللي فيلم (پالم اسپرينگز) با عنوان (نگاهي تازه) به فيلم «زمستان است» به كارگرداني رفيع پيتز اهدا شد.
3ـ و با تشكر از ملك جهان جزاعي كه براي اين گفتگو،‌ بسيار زحمت كشيد و رفيع پيتز كه با وجود مشغله فراوان از آمريكا، براي انجام مصاحبه به من زنگ زد.

چه شد «زمستان است» براساس داستان «سفر» محمود دولت آبادي شكل گرفت؟
من از كودكي با نوشته هاي دولت آبادي آشنا بودم و از آنها تأثير مي گرفتم. هميشه علاقه مند بودم فيلمي بسازم كه برگرفته از كارهاي او باشد، فيلمي كاملاً ايراني و برخواسته از فرهنگ خودمان.
من از دولت آبادي اجازه اين كار را گرفتم چون برايشان احترام بسياري قائلم و اين كار را بسيار مهم مي دانم، به خاطر اينكه اگر اين كار بدون اجازه از پيشكسوتان باشد مطمئن باشيد در كاري كه مي كنيد صداقتي نخواهد بود.

چقدر به داستان «سفر» وفادار بوديد؟
از ديدگاه من اشتباه است كه كتاب عيناً به فيلم تبديل شود. بايد اثر را خواند و آن را حس كرد، حسي كه درون خود آدمها وجود دارد؛‌ آن حس را بايد نشان داد و «زمستان است» براي من بيان آن حس بوده. خب بالطبع از جايي تغييرات صورت مي گيرد ولي خط داستان همان است، ضمن اينكه داستان دولت آبادي با طبقه كارگري سروكار دارد.

و دليل انتخاب اسم فيلم؟
دليل آن نتيجه علاقه ام به آثار مهدي اخوان ثالث بود. مجموعه شعر «زمستان است» نخستين مجموعه شعر اخوان ثالث بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 است كه در دي ماه 1334 سروده شد و سال گذشته پنجاهمين سالگرد اين مجموعه بود.
در كل وقتي فيلمي برگرفته از داستاني باشد اسم فيلم هم بايد عوض شود ولي شما داستان «سفر» را در فيلم مي بينيد. من «فصل پنجم» را از داستان «پرونده قديمي پيرآباد» ساختم كه البته قبل از آن، از بهرام بيضايي اجازه گرفتم.

براي دومين بار پس از فيلم «دلشدگان» (علي حاتمي) صداي محمدرضا شجريان را بر روي فيلم شما شنيديم لطفاً از اين همكاري بگوييد؟
اولين كنسرتي كه از ايشان ديدم در نه سالگي و در شهر كرمان بود. من از سالهاي خيلي دور تا به امروز با صداي شجريان همراه بوده ام.
دردي كه از طريق صداي شجريان حس مي شد، برايم بسيار مهم بود. همان طور كه پنجاه سال پيش، اخوان آن درد را در شعرش آورده است. قبل از اجازه، نمي خواستم از صداي ايشان استفاده كنم به همين خاطر شش ماه طول كشيد تا استاد را پيدا كنيم و موافقتشان را جلب كنيم. من اجازه نگرفتن از بزرگان را نوعي خيانت و بي احترامي مي دانم.

ميترا حجار انتخاب اول شما براي نقش اصلي بود؟
بله و براي من، انتخاب ميترا حجار اهميت بسياري داشت. مردم جنوب شهر بازيگران را مي شناسند،‌ آنها ميترا حجار را به خوبي مي شناختند و درباره او زياد صحبت مي كردند. براي همين حجار بهترين گزينه براي اين نقش بود تا مردم براي ديدن بازيگر مورد علاقه شان به سينما بروند، فيلم را ببينند و نظرشان را بگويند. چون نظر مردم براي من بسيار مهم بود كه متأسفانه با اكران نامناسب فيلم اين اتفاق نيافتاد.

ميترا حجار با نابازيگران مشكلي نداشت؟
ميترا حجار دو هفته قبل از فيلمبرداري از 6 صبح به كارخانه پاتن جامه مي رفت و تا شب با زنان كارگر، كار مي كرد تا بتواند حس آنها را پيدا كند. چون حجار با سينماي تجاري سروكار دارد، خيلي همت كرد و به نحوي روبروي نابازيگرها قرار گرفت تا بازي ها دو دست نشود و اين براي يك بازيگر حرفه اي، كار ساده اي نيست.

شما چطور با آنها كار مي كرديد؟
به غير از حجار، بقيه بازيگرها آدم هاي واقعي بودند،‌ من اگر مي خواستم با بازيگرهاي حرفه اي كار كنم، نمي توانستم ظرافت ها را بيان كنم. با آدم هاي واقعي، حس واقعي به وجود مي آيد و فيلم دقيقتر مي شود.

من به سينماهايي كه فيلم شما را اكران كردند رفتم و نظر بيننده ها را پرسيدم. عده اي مي گفتند اين نوع فيلمها وضعيت سياسي كشور را نشان مي دهد و عده اي هم عقيده داشتند كه اين فيلم،‌ داستان آدم هاي ناراضي و نااميد امروزي‌ست كه به دنبال زندگي بهتر مي گردند، نظر شما چيست؟
من با سياست كاري ندارم، حسي كه در من و در فيلم وجود دارد، همه جا هست كه هم برايم عجيب است و هم جذاب، چراكه فرهنگ ما پنجاه سال پيش به اين حس اشاره كرد ولي هنوز در دنيا حضور دارد. شما مي توانيد اين نوع فيلمها را به راحتي در آفريقا و يا اروپاي شرقي بسازيد تا ببينند طبقه كارگر چگونه استقبال خوبي خواهند كرد. اما داستان «زمستان است» به ايران و جامعه كارگري خودمان ربط دارد. من بايد با فرهنگ مملكت خودم فيلم بسازم تا تاريخ معاصر ايران بهتر نشان داده شود.
شما كارهاي ساتيا جيت راي در هند، روبرتو روسليني در ايتاليا، اورسن ولز در آمريكا و آكيرا كوراساوا در ژاپن را به راحتي درك مي كنيد، چرا؟ چون آنها از ابتداي كارشان صداقت داشتند و شما در اصل، آن صداقت را درك كرده ايد هرچند كه فرهنگ ها متفاوت است و اين جاست كه هنر ديگر مرز نخواهد داشت.

فكر مي كنم شما هم مي خواستيد كه تماشاگران برداشت آزاد از فيلم داشته باشند، اين طور نيست؟
بله. مثالي مي زنم، شما ميهمان دعوت مي كنيد و براي شام چند نوع غذا درست مي كنيد اما به آنها نمي گوييد كه همه غذاها را ميل كنند و انتخاب را به خودشان واگذار مي كنيد. فيلم من هم، چند داستان پيشنهاد مي كند داستان دختربچه، نقش اول زن، پسر جوان،‌ مختار و... اين بسيار مهم است كه بيننده حق انتخاب داشته باشد كه با كدام داستان جلو برود، بيننده بايد آزادي داشته باشد تا بتواند با حسي كه درونش به وجود آمده رابطه برقرار كند.
«زمستان است» يعني بعد از انتظار، يعني بهار هم هست. اما از طرفي مي توان آن را غمگين هم ديد. در شعرهاي اخوان و داستان دولت آبادي هميشه در آخر، اميد بوده. به هر حال هركسي ديدگاه مربوط به خودش را خواهد داشت.

«زمستان است» فيلم خوب و آبرومندي است آيا اگر به صورت يك فيلم مستند بلند ساخته مي شد، نتيجه كار بهتر نمي شد و تماشاگر راحت تر با آن ارتباط برقرار نمي كرد؟
به هر حال بخشي از فيلم به صورت مستند كار شده و «زمستان است» به نوعي به نئوراليسم ربط دارد. كارهاي روبرتو روسليني، و سهراب شهيد ثالث هم نئوراليستي است در ضمن سينماي نئوراليست از شعر مي آيد.

آيا فضاي فيلم مربوط به زمان خاصي است؟
زمان براي من مهم نبود. شعر اخوان ثالث پنجاه سال پيش سروده شد كه من هنوز به دنيا نيامده بودم و «سفر» دولت آبادي سالي نوشته شد كه من دنيا آدم؛ ولي هم با شعر و هم با داستان رابطه برقرار كردم و فكر مي كنم جذابيت،‌ زمان نمي شناسد مثل درد كه زمان ندارد اما در اين دايره حضور دارد. مطمئن باشيد اگر زمان را نشان مي دادم، با داستان نمي توانستم رابطه برقرار كنم.

صداي فيلم به صورت دالبي ضبط شده، توضيح بيشتري مي دهيد؟
با كمال خوشبختي مي گويم «زمستان است» اولين فيلم ايراني است كه به صورت دالبي در داخل كشور ضبط شده است. اميرحسين قاسمي براي اين فيلم چند ماه تست زد كه نتيجه اش عالي بود ولي به خاطر تحريم هايي كه از طرف آمريكا عليه ايران صورت گرفت،‌ مهر دالبي روي فيلم نخورد، اما از لحاظ كيفيت فوق العاده است و من از اين اتفاق خوب، بسيار خوشحالم.

و صدابرداري «زمستان است»؟
در بيست و چهارمين جشنواره فيلم فجر، سيمرغ بلورين بهترين صدابرداري به اين فيلم تعلق گرفت.
يداله نجفي و ناصر شكوهي نيا كارشان عالي بود. البته اميرحسين قاسمي هم مي توانست به عنوان طراح صدا نامزد دريافت جايزه شود و چون عقيده دارم تصوير نمي تواند حس صدا را بيان كند،‌ پس صدا معنا را به وجود مي آورد و اميرحسين قاسمي به عنوان صداگذار، فوق العاده بود.

«زمستان است» در عرصه هاي بين المللي حضور موفقي داشته است، شما با چه هدف و معياري در جشنواره ها شركت مي كنيد؟
بعد از جشنواره فيلم فجر، «زمستان است» در جشنواره هاي مختلفي شركت كرد. اين فيلم به عنوان تنها نماينده سينماي ايران در جشنواره فيلم پاريس، جايزه اول بخش «سينماي آينده» اين جشنواره را دريافت كرد، در جشنواره برلين هم كه يكي از مهمترين جشنواره هاي جهان است پذيرفته شد و خوشه نقره اي پنجاه و يكمين دوره جشنواره (وايا دوليد) اسپانيا را دريافت كرد.
همچنين فيلم در بخش مسابقه پنجاه و ششمين دوره جشنواره فيلم ونيز و جشنواره فيلم دبي به عنوان تنها فيلم ايراني و... حضور داشته و در ديگر جشنواره هاي معتبر خارجي هم حضور خواهد داشت. مطمئن باشيد ما به سراغ جشنواره هاي خارجي نمي رويم و آنها به دنبال ما مي آيند، جشنواره تنها جايي است كه فيلم قبل از نمايش به همه معرفي مي شود.
به طور كلي سعي مي كنم تنها در جشنواره هاي معتبر و مهم بين المللي حضور داشته باشم تا فرهنگ ملي مان را به دنيا نشان دهم.

جشنواره پالم اسپرينگز را چطور ديديد؟
يكي از جشنواره هاي معتبر جهاني است و بيشتر براي اسكار مهم است چون فيلمهايي كه براي اسكار معرفي مي شوند در كنار ديگر فيلمها به نمايش درمي آيند. هيأت داوران تمام فيلمها را به دقت نگاه مي كنند و در نهايت برنده جايزه ويژه را انتخاب مي كنند. در اين جشنواره، فيلمهاي آفسايد و كافه ترانزيت هم حضور داشتند. زماني كه جايزه ويژه اين جشنواره را به من دادند از يك بي نهايت خوشحال شدم كه توانستم در آمريكا كه بازار سينماي جهان را در دست دارد،‌ علي رغم دسيسه هاي موجود عليه كشورمان، پرچم ايران را به اهتزاز درآورم و از طرف ديگر از اكران نامناسب فيلم در تهران بسيار دلگير شدم و حتي حاضرم تمام جايزه هايي را كه گرفتم با اكران خوب و مناسب فيلم عوض كنم چون معتقدم هنر از مرز مهمتر است.

فكر مي كنيد زمان مناسب اكران فيلم كي بود؟
بايد از تهيه كننده بپرسيد. در ايران ساختن فيلم هنري بسيار سخت است. خارج از ايران كه بودم با چند تهيه كننده خارجي صحبت كردم اما آنها مي خواستند از طريق يك كارگردان ايراني نظر و عقيده شان را تحميل كنند و اين براي من جذاب نبود چون كار حالت سفارشي پيدا مي كرد. به ايران برگشتم و منزلم را فروختم تا اين فيلم را كه كاملاً ايراني و برخواسته از فرهنگ ملي مان بود، بسازم.
دوست داشتم هر ايراني فيلم را ببيند و با صداي بلند بگويم كه فيلم را براي شما ساخته ام و نظرتان برايم بسيار مهم است و اينكه مي گويند سينماي هنري، بيننده عام ندارد اشتباه است. مردم عادي هم مي توانند به راحتي فضاي يك فيلم هنري را درك كنند. چون كارگردان از اول صداقت داشته و با احترام به هموطنانش، فيلم را ساخته و براي پول و تجارت كار نكرده است. ولي متأسفانه با يك برنامه ريزي اشتباه، همه چيز به هم خورد.

خب شما چه برنامه هايي براي اكران فيلم داشتيد؟
وقتي خبر نمايش فيلم را شنيدم شوكه شدم. اين راهي كه براي اكران رفتند اشتباه بود. در يك زمان مناسب مي توانستيم فيلم را در دانشگاه ها نشان بدهيم و نظر دانشجويان را بپرسيم. من مي توانستم از مملكت خودم خيلي چيزها ياد بگيرم، مي خواستم با بيننده ها در ارتباط باشم كه متأسفانه اين رابطه قطع شد. من حاضر بودم در زماني مناسب فقط يك سالن خوب با صداي خوب در تهران براي اكران فيلم در نظر مي گرفتند تا من سه ماه قبل از نمايش، برنامه ريزي مناسبي داشته باشم. ولي با اين وضع، زحمات تمام گروهي كه فيلم را ساختند از بين رفت،‌ تمام زندگي ام را براي اين فيلم گذاشتم و با اكران نامناسب، هم من و هم فيلم قرباني شديم و اين قرباني شدن براي من هميشه سؤال خواهد بود.

اكران فيلم در كشورهاي ديگر به چه صورتي بود؟
همه چيز نظم و ترتيب داشت. ما در لندن، يك سالن داشتيم كه هميشه پر بود، شش ماه قبل از اكران، تبليغات و مصاحبه هايم شروع شد و پخش كننده، كار را با نظم شروع مي كرد و مي دانست در اين مدت چه برنامه ريزي هايي داشته باشد و اين برايش بسيار مهم بود كه براي اكران چه بايد بكند. در فرانسه، اسپانيا و آمريكا هم به همين صورت بود و براي پخش كننده احترام بسياري قائل بودند و فرصت مناسبي را در اختيار او مي گذاشتند تا روي فيلم به درستي كار كند. در كل، در كشورهايي كه فيلم اكران شد كارها به صورت خيلي حرفه اي انجام مي شد.

و صحبت پاياني...
فيلمسازان بايد بدانند با ساختن فيلمهاي سفارشي، هم خودشان و هم سينمايشان را نابود مي كنند و اين كار خيانت است پس با خودشان صادق باشند.
و در آخر اينكه، اگر «صنم» اكران نشد، «فصل پنجم» نتوانست بيش از يك هفته اكران داشته باشد و «زمستان است» هم اكران نامناسبي داشت ولي باز هم به ايران مي آيم و در وطن خودم فيلم مي سازم.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com