اهالي روستاي تلخك معتقدند كه كشتن پرنده اي به نام چكاوك بركت از زمين مي برد و در اين ميان رسول، نوجواني از اهالي تلخك، به دور از چشم مردم به شكار چكاوكان مشغول است. تلخك را خشكسالي فرا مي گيرد و اهالي روستا جهت نزول باران مراسم باران خواني و دعا به جا مي آورند و در اين ميان نيز يكي از اهالي روستا را به نام دوتاري مي فرستند تا با نواختن مقام الله آسمان را آبستن ابر كند. پس از چند روز دوتاري به روستا مي آيد. مردم به گردش جمع مي شوند و دوتاري مشغول نواختن مقام الله مي شود اما به ناگاه حضور رسول با چكاوكاني كه شكار كرده مراسم را مختل مي كند و دوتاري مراسم نيمه تمام رها كرده و مي رود. رسول مجبور مي شود به دنبال دوتاري بگردد به همين جهت كوله باري بسته و راهي روستاي دوتاري مي شود اما وقتي او را پيدا مي كند. دوتاري حاضر به برگشت نيست اما حاضر مي شود مقام الله را به رسول بياموزد. و رسول در برگشت به روستا خود، براي نزول باران مقام الله را با دوتار اجرا مي كند.
|