سازمان سوره ايميل اخبار سينمايي جشنواره سينما صفحه اصلي
جزييات اصلی
تمام عوامل
شركت تهيه كننده
( ) تمام جشنواره ها
( ) جشنواره داخلی
( ) جشنواره خارجی
( ) ديدگاه عوامل فيلم
( ) خلاصه داستان فيلم
تمام رويدادها
 به تفکيک اصناف
 به تفکيک هنرمندان
 به تفکيک جشنواره
 به تفکيک دفاتر توليد
( ) آلبوم عكس
( ) عكس های  فيلم 
( ) عکس های پشت صحنه
( ) پوستر
( ) گزيده سكانس
( ) محل فيلمبرداری
( ) مسائل فنی
( ) سايت های اختصاصی


   زماني براي مستي اسبها( 1378)

خلاصه داستان :
ايوب، كه در ميان قاچاقچيان مرزي ايران و عراق، در روستايي نزديك مرز عراق زندگي مي كند، با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداري از سه خواهر و برادر بيمارش «مادي» است. مادي كه از يك بيماري مادرزادي رنج مي برد، در پانزده سالگي، جثه يك كودك را دارد. روژين خواهر بزرگتر و نيز آمنه خواهر ديگر ايوب، در غياب او، از مادي نگهداري مي كنند. پزشك روستا به ايوب مي گويد كه ديگر هيچ دارويي نمي تواند مادي را درمان كند و اگر عمل جراحي نشود تا سه يا چهار هفته ديگر مي ميرد و البته پس از انجام عمل جراحي نيز تا هفت يا هشت ماه ديگر بيشتر زنده نخواهد ماند. ايوب ماجرا را به روژين مي گويد ولي در ضمن تأكيد مي كند كه براي به دست آوردن هزينه عمل جراحي تلاش بيشتري خواهد كرد. كاك كريم، عموي ايوب با كاك ياسين كه با قاطر، جنس قاچاق رد و بدل مي كند درباره ايوب صحبت مي كند و قرار مي شود ايوب هر روز صبح جنس هاي قاچاق را به آن سوي مرز عراق ببرد. كارواني از قاطرهايي كه بر پشت آنها محموله هاي قاچاق نهاده شده به سوي مرز عراق مي روند. در مقصد، به ايوب و ديگران گفته مي شود كه پول باربري به آنها داده نمي شود و آنها مي بايست پول را از صاحب كارشان مي گرفتند. پس از گذشت دو ماه، ايوب نمي تواند پولي براي عمل جراحي مادي به دست آورد. وقتي كاك كريم به دليل شكستن دستش ديگر قادر به كار نيست، قاطرش را به ايوب مي دهد تا با آن كار كند. حمل بارهاي قاچاق با وجود برف و هواي سرد و راه هاي پرپيچ و خم هميشه با مشكلاتي روبروست. در غياب ايوب، براي روژين خواستگاري از مرز عراق مي آيد و پدر داماد قول مي دهد مادي را با خود براي عمل جراحي به عراق ببرند. روژين به ايوب كه از اين وصلت ناراحت است، مي گويد به خاطر عمل جراحي مادي جواب مثبت داده است. كاروان عروس كه مادي نيز در ميان آنهاست به سوي مرز عراق روانه مي شود. در نزديكي مرز مادر داماد كه همراه با ديگران به استقبال عروس آمده، با ديدن مادي از تحويل گرفتن او خودداري مي كند و در عوض يك قاطر به عنوان شيربها به خانواده عروس مي دهد. ايوب همراه با مادي و قاطر به روستايش مراجعت مي كند و اميدوار است با فروش قاطر، پول عمل برادرش را به دست آورد. او همراه مادي از مرز مي گذرد.

    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com