سازمان سوره ايميل اخبار سينمايي جشنواره سينما صفحه اصلي
جزييات اصلی
تمام عوامل
شركت تهيه كننده
( ) تمام جشنواره ها
( ) جشنواره داخلی
( ) جشنواره خارجی
( ) ديدگاه عوامل فيلم
( ) خلاصه داستان فيلم
تمام رويدادها
 به تفکيک اصناف
 به تفکيک هنرمندان
 به تفکيک جشنواره
 به تفکيک دفاتر توليد
( ) آلبوم عكس
( ) عكس های  فيلم 
( ) عکس های پشت صحنه
( ) پوستر
( ) گزيده سكانس
( ) محل فيلمبرداری
( ) مسائل فنی
( ) سايت های اختصاصی


   آژانس شيشه اي( 1376)

خلاصه داستان :
عباس، بسيجي شهرستاني كه تركش خمپاره اي را كنار شاهرگ گردنش از دوران حضورش در جبهه به يادگار دارد، به اصرار همسرش نرگس براي معاينه به تهران مي آيد و در خيابان با همرزم سابقش كاظم روبه رو مي شود كه با اتومبيلش مشغول مسافركشي است. پزشك وضعيت عباس را بحراني تشخيص مي دهد و توصيه مي كند هرچه زودتر براي درآوردن تركش به لندن برود. كاظم براي تأمين هزينه سفر عباس، حاضر مي شود اتومبيلش را بفروشد. در آژانس هواپيمايي، خريدار اتومبيل پول را به موقع به كاظم نمي رساند و او به ناچار به رييس آژانس پيشنهاد مي كند تا رسيدن پول، سوييچ و مدارك اتومبيل را به گرو بردارد، اما رئيس آژانس نمي پذيرد. كاظم كه عصباني شده، شيشه دفتر آژانس را مي شكند و پس از خلغ سلاح يك مأمور نيروي انتظامي، مشتريان آژانس را گروگان نگه مي دارد تا مسئولان ترتيب سفر فوري او و عباس به لندن را بدهند. آژانس به سرعت توسط نيروي انتظامي و امنيتي محاصره مي شود و در اين بين اصغر، همرزم كاظم و عباس نيز به افراد داخل آژانس مي پيوندد. از طرف ديگر احمد ـ كه خود همرزم كاظم بوده ـ به همراه فردي به نام سلحشور به عنوان نمايندگان نيروهاي امنيتي وارد آژانس مي شوند و از كاظم مي خواهند كه اسلحه را كنار بگذارد. كاظم نمي پذيرد و پس از آزاد كردن چند گروگان به احمد و سلحشور تا شش صبح مهلت مي دهد تا اتومبيلي را براي بردن او و عباس به فرودگاه به آژانس بفرستند. در اين بين، كاظم با پسرش كه پشت در آژانس به ديدنش آمده و عباس با همسرش به گفت و گو مي نشينند و هر يك موقعيت خود را توضيح مي دهند. كاظم تا صبح بيدار مي ماند و در يادداشت هايش براي همسرش فاطمه وضعيت خاص خود را شرح مي دهد. ساعت شش صبح، اتومبيل به آژانس نمي آيد و كاظم رييس آژانس را به عنوان قرباني اول انتخاب و كشتن او را صحنه سازي مي كند. سرانجام خودرو مي رسد، مأموران با نقشه قبلي وارد آژانس مي شوند و در حالي كه راننده اتومبيل سوييچ آن را در اختيار ندارد، افراد داخل آژانس آزاد مي شوند و از دست اصغر با اسلحه خالي از فشنگش نيز كاري برنمي آيد. سلحشور، شادمان، همه چيز را پايان يافته تلقي مي كنند، اما احمد با يك چرخ بال سرمي رسد و با حكمي از مسئولان رده بالا، عباس و كاظم را به فرودگاه مي رساند. هنوز هواپيما از مرز هوايي كشور خارج نشده كه درست هنگام تحويل سال نو، عباس براي هميشه آرام مي شود.

    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com