1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 521  تاريخ مخابره خبر:  ۴/۸/۱۳۸۴  نوع : خبر
 کد خبر : 138511040001  ساعت مخابره خبر: ۱۱:۴۴:۲۲
    ۱۳۸۴/۰۸/۰۴                              تاريخ نشر خبر :  
 

بررسي اجمالي آراي هيأت داوران جشنواره فيلم فجر در ادوار گذشته

رسمي ترين جشنواره سينمايي پس از انقلاب دوازدهم بهمن ماه هزار و سيصد و شصت و يك خورشيدي تحت عنوان «فستيوال بين المللي فيلم فجر» متولد شد.

    متولي برگزاري جشنواره «اداره كل تحقيقات و روابط سينمايي» وزارت ارشاد اسلامي وقت بود. اين تنها دوره اي از جشنواره فيلم فجر بود كه به جاي يازده روز ظرف مدت 13 روز ـ از 12 بهمن آن سال تا 24 بهمن ـ برگزار شد. دبير جشنواره «حسين وخشوري» بود و سرپرست كميته گزينش فيلمها حجةالاسلام «گل محمدي». «مسابقه»، «نمايش هاي ويژه»،‌ «چشم انداز سينماي كوبا»، «سينماي ايتاليا، از نئورئاليسم تا امروز»، «سينماي كودكان و نوجوانان»، «سرخپوستان و سياهپوستان در سينما»،‌ «چشم انداز سينماي ايران بعد از انقلاب اسلامي» بخش هاي مختلف اين جشنواره آغازين محسوب مي شدند. جشنواره عصر يازدهم بهمن ماه 1361 در تالار وحدت طي مراسمي افتتاح شد و از فرداي همان روز فيلمهاي انتخاب شده در ده سينما به نمايش گذاشته شدند. علي رغم تبليغات نه چندان وسيع و اطلاع رساني ضعيف از جشنواره فجر استقبال خوبي به عمل آمد مردم براي تماشاي فيلمهاي جديد جلوي گيشه سينماهاي نمايش دهنده صف مي كشيدند و گاه كار به تدارك سانس فوق العاده مي كشيد. اين واكنش از جانب دوستداران فيلم و سينما در آن سالها كه متوليان امور به هرگونه فعاليت هنري با ديده ترديد مي نگريستند و به همين خاطر هم چندان به سينما ميدان نمي دادند، كاملاً طبيعي بود جشنواره عصر بيست و چهار بهمن به كار خود پايان داد مراسم اختتاميه در سالن سينما آزادي برگزار شد. در اين دوره از جشنواره هيچ جايزه اي به دست اندركاران فيلمهاي 35 ميليمتري شركت كننده اختصاص نيافت. تقريباً خيلي از برنامه ريزي ها و تصميم ها پشت درهاي بسته و بدون اعلام اسامي افراد ذيربط صورت اجرايي به خود گرفت. يكسال بعد جشنواره فيلم فجر در دومين دوره برگزاري خود صاحب هيأت داوراني مشخص شد و نظم و نسق بهتري به خود گرفت. در ادوار اوليه مي شد اسامي افرادي را در ليست هيأت ژوري رويت كرد كه هيچ نسبتي با سينما نداشتند و يا اگر هم داشتند اين ارتباط بسيار كمرنگ بود. سالها طول كشيد تا برگزاركنندگان جشنواره به اين نتيجه برسند كه اعضاي هيأت داوري را از ميان چهره هاي شاخص و مطرح سينمايي برگزينند. مرور اجمالي فهرست برندگان و كانديداهاي فجر در سالهاي نخستين حاكي از قضاوت مصلحت جويانه، جانبدارانه و به شدت سياسي داوران جشنواره است. البته منكر اين واقعيت نمي توان شد كه «جشنواره فيلم فجر» قبل از آنكه يك جشنواره «سينمايي» باشد يك رويداد «سياسي» است و هيچ گاه و در هيچ دوره اي گرايش هاي ايدئولوژيك مسئولين وقت در انتخاب و بخش بندي فيلمها از نظر ورود به بخش مسابقه، مهمان،‌ بين الملل و... در تقسيم سيمرغ ها بي تأثير نبوده است.
    در دهه شصت يك خط پررنگ مرزي مابين فيلمسازان قبل و بعد از انقلاب ترسيم شده بود كه به سياست گذاري هاي سينمايي جهت مي داد به ويژه آنكه تازه نفس ها بعضاً قديمي ها را به لحاظ ابتذال موجود در آثار قبل از انقلابشان مدام زير سؤال مي بردند (مصاحبه 5 ساعته «محسن مخملباف» با مجله «سروش») و بهره گيري از امكانات فني سينماي گلخانه اي را حق خويش مي دانستند. در چنين شرايطي بود كه سيمرغ ها نصيب فيلمسازان تازه وارد شد و با تجربه ها كنار گود باقي ماندند. در دهه هفتاد نيز تا قبل از جشنواره هجدهم همان «سياست هاي تشويقي» دهه گذشته در جهت تأمين منافع فيلمسازاني كه به ارزشها و آرمانها مي پرداختند، ترويج مي شد و به آنهايي كه به اصول انقلاب، حماسه هشت سال دفاع مقدس و پيكره اعتقادي جمهوري اسلامي ايران كم اعتنا بودند چندان ميدان داده نمي شد. در طول اين سالها گزينش هاي هيأت داوران گاه آنقدر مصلحت گرايانه و متظاهرانه جلوه مي كرد كه مي شد پيش از افتتاح جشنواره حدس زد كه چه كساني و كدام فيلمها سيمرغ ها را تصاحب خواهند كرد. وقتي در مراسم اختتاميه هجدهمين جشنواره فيلم فجر «بوي كافور، عطر ياس» عنوان بهترين فيلم بخش مسابقه سينماي ايران و بهترين فيلمنامه بخش مسابقه بين الملل و «بهمن فرمان آرا» عنوان بهترين كارگردان را به خود اختصاص دادند دور تازه اي از سياست بازي در عرصه سينماي ايران شكل گرفت كه باعث و باني اش ارشاد «مهاجراني» بود. سياست در فيلمهاي اين دوره از جشنواره ـ «متولد ماه مهر»، «مرد باراني»، «اعتراض»، «بوي كافور، عطر ياس» و... حرف اول و آخر را مي زد. اصلاح طلبان بدشان نمي آمد كه سينماي ايران را در خدمت منافع سياسي خود بگيرند و با برداشتن محدوديت هاي گذشته از پيش پاي سينماگران، خويشتن را به عنوان مروجان آزادي بيان جا بزنند!
    به دنبال اتخاذ چنين سياست هايي ورق برگشت و تركيب هيأت داوري جشنواره فيلم فجر دستخوش تغييرات عمده اي گشت. دوم خردادي ها ضمن تأكيد بر عدم حضور چهره هاي دولتي غيرسينمايي وزن بيشتري براي فيلمسازان در هيأت ژوري قائل شدند. اين نوع مهره چيني تلويحاً سياست هاي ارشاد در نيمه اول دهه هفتاد را نفي مي كرد و دخالت اهالي سينما در سرنوشت سيمرغ فجر را پررنگتر از پيش جلوه مي داد. براي اثبات اين ادعا كافي است به چرخش 180 درجه اي تركيب هيأت داوري در حد فاصل فجر پانزدهم ـ «ابراهيم فروزش»، «رسول ملاقلي پور»، «نادر طالب زاده»، «جهانگير الماسي» و «محمد رجبي» ـ تا فجر شانزدهم ـ «فرشته طائرپور»،‌ «كيومرث پوراحمد»،‌ «عزت اله انتظامي»، «احمدرضا درويش» و «مجيد مجيدي» ـ توجه كنيم.
    در سالهاي بعد هيأت هاي ژوري سينمايي كه ظرف مدت 8 سال سياست «تسامح و تساهل» را تبليغ مي كرد هم نتوانست سيمرغ ها را عادلانه و بدون در نظر گرفتن «برخي ملاحظات» تقسيم كند و اعتراض ها ادامه يافت.
    «قانون» را با «احساس» و «عاطفه» كاري نيست از همين رو در مقوله «هنر» ـ بالاخص «سينما» ـ كه تجسم و ترنم احساس و عاطفه است داوري آثار امري است كه به شدت بفرنج و پيچيده. شما كدام دوره از جشنواره فيلم فجر را سراغ داريد كه رأي هيأت داورانش اعتراض برنيانگيخته باشد؟! اگر به آن جمله كليشه اي «به تعداد مخاطبين يك اثر هنري منتقد وجود دارد» معتقد باشيم آنگاه دامنه اين اعتراض ها بسيار وسيعتر خواهد شد. از آنجا كه جشنواره فيلم فجر مهمترين رخداد سينمايي در كشور ما محسوب مي گردد لذا حساسيت خاصي بر همه جوانب و حاشيه هايش حكمفرماست، از زمان اعلام اسامي هيأت انتخاب كننده آثار تا مراسم اختتاميه و اعلام آراي هيأت داوران اعتراض ها سير صعودي به خود مي گيرند. كانديداها و برندگان معمولاً يا لب فرو مي بندند و يا از حسن نظر هيأت داوري تشكر مي كنند و بازندگان و طرفدارانشان لب به اعتراض مي گشايند و حق از دست رفته خويش را طلب مي نمايند اين اعتراض ها خاص مملكت ما نيست اما از آنجا كه در كشور ما همه امور به نحوي به «سياست» ربط پيدا مي كند (شايد هم نمي كند اما ربطش مي دهند؟!) قضيه قدري حساستر و خبرسازتر است. بگذاريد همين اول بحث خيالتان را راحت كنم و بروم سر اصل موضوع. واقعيت اين است كه در سينمايي كه بدون حمايت هاي دولتي و سوبسيدها نمي تواند روي پاي خودش بايستد و حتي شرايط عرضه توليداتش را دولت تعيين مي كند دنبال داوري هاي بدون ملاحظه و بي عنايت به سياست گذاري هاي مدون و غيرمدون گشتن توقعي بيهوده است. شايد بتوان يكي از علل بنيانگذاري «جشن خانه سينما» و پروبال دادن به چنين مراسمي در دهه گذشته را نوعي مقابله با داوري هاي دولتمدارانه جشنواره فجر تلقي كرد. در اين مراسم شائبه دخالت دولت در گزينش ها و جهت دار بودن آراء كمتر مطرح است اما از آن طرف هم بسياري از اهالي سينما مناسبات صنفي را در قضيه دخيل مي دانند و معتقدند كه در تقسيم جوايز نبايد چندان به عضويت و يا عدم عضويت سينماگران در تشكل هاي «خانه سينما» بها داد. متوليان «خانه سينما» بسيار تلاش كرده اند تا «جشن خانه سينما» بر «جشنواره فيلم فجر» پيشي گيرد و به رخدادي جريان ساز در سينماي ايران بدل گردد اما هنوز نتوانسته اند به اين هدف نائل شوند و اعتباري حداقل همپاي اعتبار جشنواره فيلم فجر براي جشن خود كسب كنند. با اين حساب جشنواره فيلم فجر علي رغم سياست گذاري هاي دولتمدارانه اش و اعتراض هايي كه هرساله در پي دارد همچنان حرف اول و آخر را در سينماي ما مي زند.
    «همه را بايد راضي نگهداشت!» اين شعار اصلي هيأت داوري جشنواره فيلم فجر در طول بيست و چهار سال گذشته بوده است. جايزه ها را طوري تقسيم كرده اند كه دل كسي نشكند و همه يكجورهايي از مراسم اختتاميه راضي به خانه برگردند در صورتي كه هيچ دليلي ندارد كه بين «خوب» و «خوبتر» حداقل يك سيمرغ نصيب «خوب» شود. و چند سيمرغ نصيب «خوبتر». شايد همان يك سيمرغ هم حق خوبتر بوده است اما به هزار و يك دليل براي آنكه به طرف ثابت كنند كه:‌ «بابا ما هواتو داريم» و يا «پيام فيلمتو گرفتيم. آفرين! بقيه هم اگه همين پيام يا مشابهش رو صادر كنن بهشون سيمرغ مي ديم» «خوب» را بر «خوبتر» مرجع مي دانند. برخي از داوران هم براي آنكه در سالهاي بعد هم در تركيب هيأت ژوري قرار گيرند و صندلي خود را حفظ كنند بيشتر جوايز را به فيلمهاي دفاع مقدس،‌ مبلغ ارزشها و آرمانها و از اين قبيل اختصاص مي دهند. خلاصه «بايد دل همه را به دست آورد».
    «اگر بجاي اين چند نفر، نفرات ديگري فيلمهاي جشنواره را قضاوت مي كردند با آراي ديگري روبرو بوديم» اين اظهارنظر كه از فرط تكرار در پايان مراسم اختتاميه هرسال به كليشه بدل گشته كم كم كاركردنش را در سالهاي اخير از دست داده است چون ديگر تقريباً عادت كرده ايم از روي دست آراء هيأت هاي دوره هاي گذشته دست هيأت فعلي را بخوانيم. ديگر مي دانيم كه وقتي آثاري نظير «بيد مجنون»،‌ «خيلي دور، خيلي نزديك»،‌‌ «دوئل»، «آژانس شيشه اي» و... در جشنواره باشند بي بروبرگرد جايزه مي گيرند و به فيلمهاي «كيميايي»، «جعفر پناهي» و... جايزه اي تعلق نمي گيرد. آن عبارت «آراي ديگر» در ابتداي اين پاراگراف شامل حال فيلمهايي كه از پيش سيمرغ هايشان كنار گذاشته شده نمي شود بلكه مقصود جوايز فرعي است كه براي خالي نبودن عريضه و پرهيز از يكجانبه گرايي به برخي از فيلمها اختصاص مي يابد تا سر و صداها بخوابد والا صاحب سيمرغ بهترين فيلم، تهيه كننده،‌ فيلمنامه، كارگردان و انتخاب ويژه با توجه به دستورالعمل هاي نوشته و يا نانوشته هرجور كه داورها را بچينند از پيش مشخص است.
    به نظر مي رسد متوليان و سياستگذاران روز سينماي ايران هيچگاه نخواسته اند تا انگ «داوري دولتي» را از پيكره جشنواره بزدايند. تقريباً در همه دوره ها افراد دولتي و سياستگذار در جمع هيأت هاي انتخاب و داوري حضوري مستمر داشته اند. در برخي دوره ها هم سروكله آدم هايي در پشت پرده و روي پرده ظاهر شده كه اصلاً عضو هيچ يك از دو هيأت ياد شده نبوده و حكم به عدم نمايش برخي از فيلمها و يا نمايش محدود و يا مشروط آنها و... داده اند. برخي حتي پا را بيشتر مي گذارند و معتقدند كه «وتو»كنندگان مزبور در جمع هيأت هاي انتخاب و داوري نماينده دارند. عده اي هم از اين پيشتر رفته و هيأت ها را متهم به خطگيري و سفارش پذيري هاي دولتي، جناحي و سياسي مي كنند. در برخي دوره ها افرادي به عنوان داور معرفي شده اند كه به واسطه مهارت هاي حرفه اي، مدرك تحصيلي، سمت اداري نسبت ضعيفي با هنر سينما داشته اند و حضورشان تعجب انگيز بوده و زير سؤال رفته است. براي درك بهتر آنچه كه در اين پاراگراف بيان شد كافي است ليست افرادي كه از ادوار گذشته تاكنون به هيأت هاي انتخاب و داوري راه يافته اند را مرور كنيد.
    سال گذشته در جريان برگزاري بيست و چهارمين جشنوراه فيلم فجر، «يداله صمدي» كه سابقه داوري اين جشنواره را هم در كارنامه دارد يكي از شديدترين اعتراض ها را نسبت به آراء نهايي هيأت ژوري ابراز كرد: «در جشنواره فيلم فجر ليستي از افراد وجود دارد كه اگر در جشنواره حضور داشته باشند، فيلمشان حتماً جزو منتخبان است... البته خودم هم در چندين دوره،‌ در هيأت داوري حضور داشتم و مي دانم راضي كردن همه سلايق و نظرات كار بسيار مشكلي است ولي در برخي موارد شايستگي برخي از كانديداها، غيرقابل چشم پوشي است. ...براي من يك علامت سؤال بسيار بزرگ وجود دارد. در اين مورد كه جشنواره فيلم فجر، هنوز بخش شرطي اش را داراست. فهرستي وجود دارد و افراد اين فهرست هر سالي كه فيلم دارند، اگر كانديد نشوند، اصلاً جشنواره برگزار نمي شود. اين يك نگاه بسيار اشتباه است. در ساير جشنواره هاي دنيا هرچند يك فيلمساز نام بزرگي داشته باشد، اگر فيلمش فاقد كيفيت لازم باشد، اصلاً مطرح نمي شود ولي در جشنواره امسال (1385) كارگردان بسيار مشهوري با يك فيلمش كه جزو آثار زير متوسطش محسوب مي شود، بيشترين جوايز را دريافت مي كند.
    «صمدي» چند سال پيشتر هم گفته بود: «...شنيده بودم كه مسئولان براي داوري تعيين مي كنند كه مثلاً امسال از ژانر فيلمها و يا فيلمسازان خاصي حمايت كنند اما در دوره هايي كه داور بودم هيچگونه فشاري در كار نبود از آنجايي كه آدم خوش باوري هستم بعدها فكر كردم نكند آن پشتها پخت وپزهايي هم بوده و من متوجه نشدم!»
    «كامبوزيا پرتوي» مي گويد:«...بالاخره سياستگذاري ها و حمايت هايي كه در ترجيح فيلمنامه اي بر ديگري دخالت دارد ممكن است نوع داوري و نگاه به فيلمنامه را عوض كند. يك فستيوال با نگاه خاص خود، از فيلم موردنظرش حمايت مي كند و به ديدگاه هاي خود اهميت مي دهد. جشنواره فيلم فجر يك جشنواره دولتي است و دولت به دنبال پياده كردن سياست هاي خاص خويش است. در كنار دولتي بودن جشنواره، تعهد خود داور هم اهميت دارد كه آيا او اعمال نفوذ دولت و سياست هاي خاصش را بپذيرد يا نه...»
    «خسرو سينايي» معتقد است:«من اصولاً با هر نوع اعمال نظر خارج از جمع داوران مخالف هستم اما طي سالها اين را آموخته ام كه يك بعد جشنواره ها فرهنگي و بعد ديگر آن سياستگذاري است. در اين بعد هم هرگز شاهد نبوده ام كه به طور مستقيم براي داوران تعيين تكليف شود اما به هر حال تركيب هيأت داوران به صورتي انتخاب ميشود كه سياستهاي مدنظر اعمال شود. وقتي كسي پذيرفت كه عضو يك هيأت داوري باشد رأي او تابع جمع خواهد بود البته درگذشته بيشتر شاهد اين مسايل بوديم...»
    «فرهاد صبا» كه از ركوردداران داوري در جشنواره فيلم فجر است مي گويد: «...اين حرفها مطرح بود كه مثلاً اگر داوري با سينماگران مشكل دارند، با پنبه سرش را مي برند تا جايزه نگيرد، كار نكند و يا سينما را كنار بگذارد. بيضايي در اين مورد مثال خوبي است به هر حال دردهه شصت سياستگذاران براي ساختن آينده سينماي ايران تلاش مي كردند و سياست ها هم از هر جشنواره تا جشنواره ديگر با هم فرق مي كرد. البته من تصور مي كنم اگر سينماگري كارش را بلد باشد، مي ماند و كار خودش را به سينما تحميل مي كند. همانطور كه بيضايي اين كار را كرد...»
    آيا داوري هاي جشنواره فجر كارشناسانه و علمي هستند؟ حقيقتش آنكه هيأت هاي داوري آنقدر در دوره هاي گذشته قضاوت هاي عجيب و غريب داشته اند كه به سختي مي توان به اين سؤال پاسخ مثبت داد اما راه براي ارايه پاسخ منفي بازتر است. در پانزدهمين دوره جشنواره فيلم فجر، «فرامرز قريبيان» كانديد دريافت سيمرغ بلورين بهترين هنرپيشه نقش اول براي بازي در دو فيلم «ردپاي گرگ» و «بندر مه آلود» بود. در حاليكه گمانه زني ها حكم به برتري بازي اين هنرپيشه در «ردپاي گرگ» مي داد اما در مراسم پاياني جايزه را به خاطر «بندر مه آلود» به «قريبيان» دادند! جالب است كه در انتهاي مراسم يكي از داوران اظهار داشته بود كه چون «قريبيان» در فيلم «كيميايي» نقش يك چاقوكش زندان رفته را بازي كرده لذا هيأت رأي به برتري «بندر مه آلود» داد كه در آن اين هنرپيشه نقش يك پليس وظيفه شناس را ايفا نموده بود! يكي از تجاري سازان مطرح سينماي ايران نقل مي كرد كه در سيزدهمين جشنواره فيلم فجر بازي «فاطمه گودرزي» در «مي خواهم زنده بمانم» مورد توجه متوليان امور سينمايي قرار گرفته بود اما بنا به دلايل اعلام نشده نام او حتي در فهرست كانديداها قرار نگرفت اما سال بعد به جبران كم لطفي دوره گذشته جايزه را به بهانه بازي در فيلم «غزال» به «گودرزي» دادند! اصلاً چرا راه دور برويم همين سال گذشته هيأت هيچ فيلمي را شايسته دريافت سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه ندانست اما ديپلم افتخار را به سناريست هاي «به آهستگي» و «به نام پدر» داد. محافظه كاري و مصلحت جويي از اين نوع صدور رأي مي باريد. اهداي ديپلم به فيلم «حاتمي كيا» توجيه منطقي نداشت آن هم در شرايطي كه تا قبل از اعلام آراي نهايي «به نام پدر» واكنش منفي و بي سابقه مطبوعات را برانگيخته بود و عمده مخالفين فيلمنامه را پاشنه آشيل فيلم جديد «حاتمي كيا» مي دانستند در عوض سناريوي «به آهستگي» به لحاظ ساختار دراماتيك، پرداخت مضموني و شخصيت پردازي به سبب امتيازات فراواني كه داشت واقعاً واجد دريافت سيمرغ بلورين بود. قراردادن «به نام پدر» در كنار «به آهستگي» حكم سوپاپ اطمينان را داشت و به خوبي اين نكته را به اثبات مي رساند كه بعد از گذشت بيش از دو دهه هنوز در بر همان پاشنه مي چرخد. براي تكميل مطلب فقط به اين نكته اشاره مي كنم كه در همين دوره «به نام پدر» سيمرغ هاي بلورين بهترين فيلم، بهترين بازيگر نقش اول مرد و بهترين بازيگر نقش دوم زن را نيز به چنگ آورد در حاليكه هر سه سيمرغ اعتراض برانگيز شدند.
    يكي از غرايب جشنواره فجر اهداي سيمرغ به كساني است كه در همان دوره و يا يك تا دو دوره قبل با يكي از اعضاي هيأت داوري تجربه همكاري مشترك داشته اند! اين نوع تقسيم جوايز در برخي دوره ها اعتبار جشنواره را به شدت خدشه دار كرد. در سالهاي اوليه برگزاري جشنواره كه هنوز تعداد دست اندركاران سينماي ايران زياد نشده بود،‌ اين جور قضاوت ها بيشتر ديده مي شد. گاه حتي يك نفر دو بار كانديد دريافت جايزه در يك رشته خاص مي شد! در فجر ششم (1366) فيلم «پرستار شب» كانديداي دريافت چهار جايزه بود كه در نهايت توانست دو تا از اين جايزه ها را به خود اختصاص دهد. «پرستار شب» را «محمدعلي نجفي» ساخته بود كه خودش از اعضاي هيأت داوري بود؟!!
    در تمام ادوار برگزاري جشنواره سيمرغ بلورين بهترين فيلم، فيلمنامه،‌ كارگرداني و بازيگري بازتاب هاي عمومي بيشتري نسبت به سيمرغ ساير رشته ها داشته اند. به تجربه ثابت شده كه براي مردم و رسانه هاي گروهي چندان مهم نيست كه مثلاً جايزه بهترين صدابرداري و يا صداگذاري نصيب چه كسي و كدام فيلم مي شود اما اينكه كدام چهره سينمايي برنده جايزه نقش آفريني شده هم حساسيت‌زاست و هم كنجكاوي برانگيز. عمده اعتراض ها به آراي هيأت داوري هم عمدتاً متوجه چهار گرايش پرطرفدار بوده و هست. اينك پس از برگزاري بيش از دو دهه جشنواره فيلم فجر تقريباً عمده علاقه مندان سينماي ايران دريافته اند كه متوليان و سياستگذاران اين سينما همان پيامي را مي پسندند و ترويج مي كنند كه در فيلم و يا فيلمنامه برگزيده هيأت داوران مطرح شده است. به ديگر بيان ايشان با معرفي فيلم و يا فيلمنامه برتر تلويحاً به فيلمسازان مملكت خط مي دهند و چارچوب سوژه و يا سوژه هاي مورد حمايت خويش را تا جشنواره سال بعد مشخص مي كنند! اعمال اينچنين سياستي به رأي هيأت ژوري جهت مي دهد و اعضاي اين هيأت را ناگزير به گزينش فيلمها و يا فيلمنامه هايي مي كند كه از سوژه هاي موجه و به شدت اخلاق گرايانه برخوردارند. طبعاً در اين ميان بسياري از ملاك هاي برتري يك فيلم و يا فيلمنامه در آراء نهايي لحاظ نشده و صرفاً پيام تبليغي اثر ملاك اصلي قضاوت قرار مي گيرد؟! در ارتباط با جايزه بهترين كارگرداني حساسيت ها نسبت به سيمرغ بهترين فيلم و فيلمنامه كمتر است اما باز هم به كرات شاهد بوده ايم كه در انتخاب بهترين كارگردان هم نگاه هيأت ژوري و سياستگذاران و متوليان جشنواره صرفاً متمركز بر توانايي هاي كارگردان در هدايت عوامل فيلم ارايه شده نبوده و سابقه فيلمساز و گاه حتي گرايش هاي سياسي و ايدئولوژيك او نيز مدنظر قرار گرفته است! در مورد جايزه بهترين نقش آفريني هرچند حرف و حديث هاي مطبوعاتي و جنجال هاي ژورناليستي همچنان به قوت خود باقي مانده اند اما حساسيت ها به اندازه جوايز بهترين فيلم،‌ فيلمنامه و كارگرداني نيست. در اين بخش «سياست هاي تشويقي» گاه بيش از حد نمود داشته اند في المثل ديپلم افتخاري كه در فجر چهاردم (1374) به «افسانه بايگان» براي بازي در «خواهران غريب» داده شد به نوعي به معناي سوق دادن اين بازيگر پركار فيلمهاي تجاري و درجه «جيم» به سوي بازي در فيلمهايي وزين و حرفه اي تر بود. در فجر 22 (1382) «بهرام رادان» با فيلمهاي «شمعي در باد»، «گاوخوني»، «روايت سه گانه» (گيلانه) و «سربازهاي جمعه» حضور يافته بود. هر چهار فيلم فاصله آشكاري با فيلمهاي تجاري صرف اين هنرپيشه داشتند از همين رو در مراسم اختتاميه سيمرغ بلورين بهترين هنرپيشه مرد نقش اول را به «رادان» دادند تا او به بازي در فيلمهاي معتبر و قابل دفاع و البته «موجه» تشويق شود! هيأت داوران فجر همواره در معرض اين اتهام بوده كه به جاي پتانسيل ها و قدرت بازيگري يك هنرپيشه وجوه اخلاقي و اجتماعي نقش محوله را ملاك قضاوت خود قرار داده اند (مثال «فرامرز قريبيان» را كه به ياد داريد؟) البته دامنه اين اتهام بسيار گسترده است منتقدان سينمايي نيز سالهاست كه به تمركز بر مضمون و گريز از نقد تكنيكي متهمند. دست اندركاران سينماي ايران معتقدند كه حاصل كار آنها در مطبوعات مورد ارزيابي قرار نمي گيرد و نوشته هايي كه تحت عنوان «نقد فيلم» در جرايد به چاپ مي رسد بيشتر «نقد فيلمنامه» و «تحليل نقش» هستند تا بررسي همه جانبه و جامع وجوه مختلف يك فيلم. بيست و چهار دوره از برگزاري مستمر جشنواره فيلم فجر مي گذرد اما در همچنان بر پاشنه «مضمون» مي چرخد و هم هيأت ژوري و هم اهالي مطبوعات به تكنيك اعتناي چنداني (لااقل همپاي مضمون) ندارند. جالب است كه داوران جشنواره حتي در حيطه هاي كمتر مرتبط با مضمون هم به نوعي مضمون و بهتر است بگوييم ژانر فيلم را در قضاوت خود دخالت داده اند في المثل جايزه بهترين چهره پردازي معمولاً به فيلمهاي تاريخي و بهترين جلوه هاي ويژه به آثار دفاع مقدس اختصاص يافته است! يعني هرچه اغراق بيشتري بر پرده منعكس شده، نظر هيأت ژوري هم بيشتر تأمين شده است! در صورتي كه بسياري از اهل فن معتقدند كه: «يك گريم خوب، گريمي است كه به چشم نيايد.» در مورد جلوه هاي ويژه هم مي گويند كه هرچه حجم زماني اختصاص يافته به اين جلوه ها واقعه ها بيشتر باشد توجه داوران بيشتر جلب مي گردد و احتمال تصاحب سيمرغ بلورين مي گيرد! در حاليكه آنچه ملاك برتري اسپشيال افكت يك فيلم بر فيلم ديگر است نه حجم زماني است نه ژانر و نه ريخت و پاش بي حساب و كتاب و متظاهرانه بلكه استفاده صحيح، به جا و به موقع از اين افه هاست. افراط هيأت ها در اختصاص سيمرغ چهره پردازي و اسپشيال افكت به فيلمهاي ياد شده تا جايي پيش رفت كه مي شد پيش بيني كرد كدام فيلمها به اين سيمرغ دست خواهند يافت!
    خوشبختانه در سالهاي اخير با انتخاب دقيقتر اعضاي هيأت هاي انتخاب و داوري ديگر كمتر شاهد قضاوت هاي سطحي، غيرعلمي و كارشناسي نشده ادوار گذشته هستيم. با اين وجود هنوز اعتراض ها پابرجا هستند چراكه دخالت هاي پشت پرده، مصلحت جويي ها و فشارهاي سياسي ادامه دارند. اينطور نيست؟!

فجر اول:
جشنواره اي متولد مي شود / بخش مسابقه سينماي ايران غيررقابتي است. فيلمهايي در اين بخش به نمايش گذاشته مي شوند كه بعدها هرگز اجازه نمايش نمي گيرند و يا با جرح و تعديل به روي پرده فرستاده مي شوند.

فجر دوم:
در كارنامه هيچ يك از اعضاي هيأت داوري سابقه ساخت تعداد قابل توجهي فيلم حرفه اي و فعاليت سينمايي انبوه به چشم نمي خورد / مصلحت جويي هيأت با اختصاص جايزه ويژه به «ديار عاشقان» نمود مي يابد / «پرويز پرستويي» با دريافت ديپلم افتخار بهترين بازيگر مرد نقش دوم براي «ديار عاشقان» خود را به سينماي ايران معرفي مي كند / هيأت ژوري به هيچ يك از بازيگران زن جايزه نمي دهد و اين يعني مسأله حضور زن در سينما همچنان مبهم است!

فجر سوم:
در تركيب هيأت داوران نسبت به سال گذشته تغيير چنداني محسوس نيست. همچنان افراد حرفه اي پرتجربه به جمع راه نمي يابند / جايزه بهترين بازيگر زن متولد مي شود. ظاهراً سوءتفاهم ها پيرامون ظاهرشدن زنان بر پرده سينما در حال رفع شدن است.

فجر چهارم:
چهره هاي ژوري همچنان از ميان افراد كم تجربه و كم ارتباط با سينما انتخاب مي شوند / حضور زنان هنرپيشه دوباره به يك مسأله پرابهام و لاينحل تبديل مي شود / هيأت تعمدا سيمرغ بلورين بهترين هنرپيشه زن نقش اول را مي پراند در حاليكه «سوسن تسليمي» با «ماديان» حضور نفسگيري دارد؟!/ ژوري براي خالي نبودن عريضه فقط يك لوح زرين به «مهري مهرنيا» به عنوان بهترين هنرپيشه زن نقش دوم براي بازي در «تنوره ديو» اهدا مي كند / سيمرغ ها از «ماديان» دريغ مي شوند.

فجر پنجم:
درها همچنان بسته است. افراد كم تجربه و بعضاً بي ارتباط با سينما امسال هم در هيأت داوري حضور دارند / هنرپيشه هاي مرد جايزه مي گيرند و بازيگران زن به حاشيه رانده شده و از سيمرغ ها نصيبي نمي برند. زن در سينماي ايران هنوز تعريف نشده است!/ قضاوت ها تقريباً عادلانه است و اعتراض ها اندك!

فجر ششم:
سياست تصميم گيري پشت درهاي بسته همچنان اعمال مي شود. از حرفه اي هاي سينما در جمع داوران خبري نيست / جايزه بهترين نقش آفرين زن تثبيت مي شود / قضاوت ها بدك نيست / حق به حقدار مي رسد.

فجر هفتم:
تركيب ژوري دگرگون مي شود. حرفه اي ها كم كم سروكله شان پيدا مي شود / در تقسيم جوايز سعي مي كنند كه همه را راضي نگه دارند / اعتراض به آراء چندان زياد نيست / «مخملباف» كولاك مي كند. او پديده روز و ستاره جشنواره فجر است.

فجر هشتم:
تركيب هيأت داوري تفاوت چنداني با سال گذشته ندارد / «هامون» حرف اول و آخر را مي زند / اهداي جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن به «رقيه چهره آزاد» براي بازي در «مادر» به يكجور شيطنت شبيه است نه نقش او نقش اول است و نه در نقش آفريني اش نكته خاصي به چشم مي خورد.

فجر نهم:
تمام اعضاي هيأت از ميان چهره هاي سينمايي انتخاب مي شوند؛ اين يعني يك گام به جلو / يك جشنواره به شدت جنجالي كه دو فيلم پرالتهاب «مخملباف» ـ «نوبت عاشقي» و «شبهاي زاينده رود» ـ به شدت تنورش را گرم كرد / فيلمهاي خوب در اين دوره زيادند / «عروس» بهروز افخمي از گشايش فصل نويني در سينماي ايران خبر مي دهد / «واروژ كريم مسيحي» با پرده اول و آخرش همه سيمرغ ها را به تور مي اندازد.

فجر دهم:
حرفه اي هاي سينما تمام كرسي هاي هيأت ژوري را اشغال مي كنند. جاي شكرش باقي است. فيلمهاي جذاب و خوش ساخت آنقدر زيادند كه واقعاً انتخاب بهترين ها از ميان آنها سخت است با اين وجود هيأت جوايز را به گونه اي تقسيم مي كند كه نه سيخ بسوزد نه كباب / جشنواره فيلم فجر تثبيت مي شود.

فجر يازدهم:
براي اولين بار يك هنرپيشه به جمع هيأت داوران مي پيوندد: «عزت اله انتظامي» / جشنواره سرشار از فيلمها و چهره هاي «پديده» است / قضاوت فوق العاده مشكل است مگر مي توان از ميان «يكبار براي هميشه»، «سارا»، «ردپاي گرگ»، «هنرپيشه» و «از كرخه تا راين» بهترين ها را انتخاب كرد؟/ سوءظن برانگيزترين انتخاب: سيمرغ بلورين بهترين هنرپيشه مرد نقش اول اهدا مي شود به «فرامرز قريبيان» براي بازي در «بندر مه آلود» در حالي كه حتي خودش معتقد است در «ردپاي گرگ» بهتر بازي كرده. جمع كثيري معتقدند كه جايزه حق «اكبر عبدي» بوده به خاطر نقش آفريني به يادماندني اش در «هنرپيشه».

فجر دوازدهم:
بازگشت به روزگاران پيشين / بافت هيأت داوري دوباره دگرگون شده است! چرا؟/ آغاز افت كيفي فيلمهاي سينماي ايران / به اين همه فيلم بد نمي توان سيمرغ داد / جوايز باري به هر جهت تقسيم مي شوند / هركس غنيمت خودش را مي خواهد؟!!

فجر سيزدهم:
هيأت داوري را پنج نفره چيده اند اما به نظر مي رسد كه يك پا دونفرشان تصميم گيرندگان اصلي اند (گفتم: به نظر مي رسد نگفتم: قطعاً)./ فيلمهاي خوب اين دوره زيادند / تقسيم جوايز تقريباً منصفانه است.

فجر چهاردهم:
يك هيأت داوري سياسي براي يك جشنواره سينمايي!/ جشنواره و فيلمهايش چندان چنگي به دل نمي زنند / جايزه ها را بايد يك جورهايي تقسيم كرد.

فجر پانزدهم:
هيأت داوري را پنج نفره چيده اند تا تعداد آراء فرد باشد و اختلافي پيش نيايد. اينگونه كه از قرائن پيداست يك نفر تصميم گيرنده اصلي است و خيلي فرق نمي كند كه تعداد اعضاء زوج باشد يا فردا!/ جشنواره آكنده از فيلمهاي شعاري و متظاهرانه است / جوايز را دو دستي تقديم «مجيد مجيدي» و بچه هاي آسمانش مي كنند! چرا؟

فجر شانزدهم:
زلزله در هيأت داوري / براي نخستين بار يك زن به ژوري راه مي يابد و نامش در كتاب ركوردهاي «گينس» سينماي ايران ثبت مي شود: بانو «فرشته طائرپور» ضمن آنكه تركيب سه كارگردان و فيلمنامه نويس كه يكي از آنها تجربه بازيگري هم دارد، يك تهيه كننده و يك هنرپيشه حرفه اي به آراء هيأت داوري اعتبار تازه اي مي بخشد هرچند كه جاي يك آهنگساز در ميانشان خالي است / از همان اول مشخص است كه وقتي «آژانس شيشه اي» در جشنواره باشد بقيه ول معطلند/ يكسال سيمرغ ها را مي دهند «مجيدي» سال بعد «حاتمي كيا»! اسم هر كدامشان هم كه فيلم در جشنواره نداشته باشند بلافاصله رد مي شود براي قرارگرفتن در هيأت داوران.

فجر هفدهم:
هر پنج عضو ژوري كارگردان هستند. اين يعني اقتدار اين يعني ارشاد وقت طرفدار كارگردان سالاري است اين يعني تحول / «مجيد مجيدي»، «رنگ خدا» را در جشنواره دارد. اما هيأت داوران خيلي تحويلش نمي گيرند! قاعدتاً يك خبرهايي هست. اينجور كليشه شكني ها بايد خيلي زودتر از اين شروع مي شد / تقسيم جوايز منصفانه صورت مي گيرد / ردپاي «سياست» در آراء نهايي هيأت داوران بسيار كمرنگ است.

فجر هجدهم:
مهره چيني ژوري معقولانه است هرچند كه قضاوت شان نه / قبل از آغازبكار جشنواره سيمرغ ها را براي «بوي كافور، عطر ياس» كنار گذاشته اند. مسافر تازه از راه رسيده با چمدان هاي پر راهي خانه مي شود / دور دور «خاتمي» است و عطر ياسي كه مي پراكند.

فجر نوزدهم:
مبارك است براي اولين بار و بعد از سالها اعتراض بالاخره نام يك منتقد سينمايي در ليست هيأت داوران قرار مي گيرد: «جواد طوسي»/ تركيب جديد هيأت مناسب به نظر مي رسد/ رقابت شديدي بين «باران» (مجيد مجيدي) و «سگ كشي» (بهرام بيضايي) درمي گيرد. طبيعي است كه وقتي يك طرف قضيه «مجيدي» باشد و طرف ديگر «بيضايي» برد با «مجيدي» است.

فجر بيستم:
مهره چيني درست ژوري كه تا به حال در تاريخ جشنواره فجر سابقه نداشته است هرچند كه آخرش سيمرغ ها را به «خانه اي روي آب» فروختند؟!/ اهداي سيمرغ به «انتظامي» براي بازي در «خانه اي روي آب» چندان عادلانه نبود. خيلي ها بهتر از او بازي كرده بودند / «ناصر تقوايي» را دق دادند، كاغذ بي خطش را در ده رشته نامزد كردند آخرش فقط يك جايزه به او دادند / «بهمن فرمان آرا» كه با كارت دعوت جناب «مهاجراني» به وطن نزول اجلال كرده بود آنقدر مورد عنايت داوران پشت پرده قرار گرفت كه حتي در بخش بين الملل هم يك ديپلم افتخار به خاطر «خانه اي روي آب» به دست آورد / كي مي گه تو جشنواره فجر پارتي بازي نداريم؟

فجر بيست و يكم:
«گلاب آدينه» دومين زني است كه به عنوان يكي از اعضاي هيأت داوري در تاريخ جشنواره فجر برگزيده مي شود / در تركيب هيأت داوري پارسال كه بهترين بود دست مي برند اما باز هم من حيث المجموع آدم هاي كم غرض سكان جشنواره را به دست گرفته اند./ بالاخره «نيكي كريمي» به حقش مي رسد و جايزه بهترين هنرپيشه زن نقش اول را از آن خود مي سازد/ هيأت داوران از آن سوي بام مي افتند و جايزه بهترين هنرپيشه مرد نقش اول را به «حبيب رضايي» براي بازي در رل يك آدم خل وضع در فيلم «اينجا چراغي روشن است» مي دهند در واقع جايزه را به نقش مي دهند نه به هنرپيشه. «رضايي» در اين فيلم فقط از «بهروز وثوقي» در فيلم «سوته دلان» تقليد كرده بود / يكي از معدود دوره هاي جشنواره كه در آن جايزه بهترين جلوه هاي ويژه به جاي فيلم جنگي به يك فيلم كمدي ـ «عشق فيلم» ـ اختصاص مي يابد. كه شايد علتش عدم ساخت فيلم جنگي در اوايل دهه 80 باشد!

فجر بيست و دوم:
تركيب هيأت داوران رضايت بخش است. «مينو فرشچي» هم به عنوان يكي از بانوان هنرمند سينماي ايران به عضويت هيأت درمي آيد / هنگام تقسيم سيمرغ ها حق همه را مي دهند و سعي مي كنند فيلمي از قلم نيفتد اين وسط فقط حق «رسم عاشق كشي» و «خسرو معصومي» پايمال مي شود.

فجر بيست و سوم:
تركيب هيأت داوران بدك نيست هرچند كه از حضور خانم هاي هنرمند بي بهره مي ماند! آنهم در دوره اي از جشنواره كه زنان حضور پررنگي دارند / «مجيد مجيدي» در جشنواره فيلم دارد پس از همان روزهاي نخست زمزمه كنارگذاشتن سيمرغ ها براي بيد مجنونش شنيده مي شود / «فرشته صدرعرفايي» به خاطر «كافه ترانزيت» جوايز بهترين بازيگر زن نقش اول را مي گيرد. انتخاب كاملاً منصفانه اي است اما برعكس «پرويز پرستويي» به ناحق به جايزه بهترين نقش آفريني مرد دست مي يابد. اين بار هم جايزه را به نقش مي دهند تا به بازيگر.

فجر بيست و چهارم:
تركيب هيأت داوري تكراري است. «مجيد مجيدي» چند بار قرار است فيلمهاي همكارانش را داوري كند؟ او سرجهازي جشنواره فجر است. اگر هر دو سه دوره يكبار اسمش علني؟!/ يكي از ضعيف ترين و رسمي ترين قضاوت هاي جشنواره فجر / «به نام پدر» واكنش منفي منتقدين سينما را در پي دارد اما در كمال بي انصافي سيمرغ ها را شكار مي كند/ حق «به آهستگي» ادا نمي شود؟!/ «بيژن امكانيان» براي «تقاطع» و «حسن پورشيرازي» براي «به آهستگي» محق تر از ديگر رقبا براي تصاحب سيمرغ بلورين بهترين هنرپيشه مرد نقش دوم به نظر مي رسند اما جايزه در كمال ناباوري به تور «حميد لولايي» مي افتد؟!/ هيأت ژوري با اهداي سيمرغ بلورين به «پرويز پرستويي» براي بازي در «به نام پدر» شورش را درمي آورند.

اسامي هيأت داوران ادوار مختلف جشنواره فيلم فجر
فجر اول 1361 (فاقد هيأت داوري)
فجر دوم 1362 (سيدمحمد بهشتي، مهدي حجت، اكبر عالمي، منوچهر عسگري نسب، محمدعلي نجفي، سينا واحد، مهدي كلهر)
فجر سوم 1363 (سيف اله داد، اكبر عالمي، مهدي حجت، محمد خزاعي، محمدعلي نجفي)
فجر چهارم 1364 (كمال حاج سيدجوادي، مهدي فريدزاده، محمد خزاعي، منوچهر محمدي، جلال رفيع، فريد حاج كريم خان، مجيد بهمن پور)
فجر پنجم 1365 (محمد خزاعي، منوچهر عسگري نسب، منوچهر محمدي، محمدباقر كريميان، سيدعطاءاله مهاجراني)
فجر ششم 1366 (سيدمحمد بهشتي، محمد خزاعي، كريم زرگر، محمدعلي نجفي، محمدباقر كريميان)
فجر هفتم 1367 (محمدرضا بهزاديان، سيف اله داد، فرهاد فخرالديني، محمدباقر كريميان، ابراهيم فروزش)
فجر هشتم 1368 (سيف اله داد، منوچهر عسگري نسب، هوشنگ كامكار، محمدباقر كريميان، فرهاد صبا)
فجر نهم 1369 (ابراهيم حاتمي كيا، عليرضا شجاع نوري، فرهاد صبا، منوچهر عسگري نسب، محمدعلي نجفي)
فجر دهم 1370 (بهروز افخمي، مسعود جعفري جوزاني، سيف اله داد، خسرو سينايي، فرهاد صبا)
فجر يازدهم 1371 (سيدمرتضي آويني، عزت اله انتظامي، عزيزاله حميدنژاد، اسفنديار شهيدي)
فجر دوازدهم 1372 (سيدمهدي شجاعي، جواد شمقدري، عباس كيارستمي، مجيد مجيدي، فريدون ناصري)
فجر سيزدهم 1373 (ابراهيم حاتمي كيا، محمد رجبي، خسرو سينايي، جواد شمقدري، ابراهيم فروزش)
فجر چهاردهم 1374 (مسعود جعفري جوزاني، محمد رجبي، خسرو سينايي، جواد شمقدري، نادر طالب زاده)
فجر پانزدهم 1375 (جهانگير الماسي، محمد رجبي، نادر طالب زاده، ابراهيم فروزش، رسول ملاقلي پور)
فجر شانزدهم 1376 (عزت اله انتظامي، كيومرث پوراحمد، احمدرضا درويش، مجيد مجيدي، فرشته طائرپور)
فجر هفدهم 1377 (احمدرضا درويش، يداله صمدي، كيانوش عياري، فرهاد مهرانفر، داوود ميرباقري)
فجر هجدهم 1378 (كمال تبريزي، محمد بزرگ نيا، شهرام اسدي، نعمت حقيقي)
فجر نوزدهم 1379 (مجتبي راعي، جواد طوسي، رسول ملاقلي پور، تورج منصوري، فرامرز قريبيان، سيدضياء هاشمي، محمدرضا هنرمند)
فجر بيستم 1380 (كيومرث پوراحمد، مجيد مجيدي، بابك بيات، پرويز پرستويي، نعمت حقيقي، هارون يشايايي، جمشيد ارجمند)
فجر بيست و يكم 1381 (گلاب آدينه، محمد بزرگ نيا، كامبوزيا پرتوي، محمدرضا جعفري جلوه، مهرداد فخيمي، مهرداد فريد، رسول صدرعاملي)
فجر بيست و دوم 1382 (محمد بزرگ نيا، ابوالحسن داوودي، محمد داوودي، مجتبي راعي، سيدمهدي شجاعي، مينو فرشچي، علي نصيريان)
فجر بيست و سوم 1383 (حميد دهقان پور، حسين كرمي، فرامرز قريبيان، عزيز ساعتي، منوچهر محمدي، داريوش مهرجويي، محمدعلي نجفي)
فجر بيست و چهارم 1384 (پرويز پورحسيني، احمدرضا درويش، سيدمهدي شجاعي، فرهاد صبا، رسول صدرعاملي، اكبر نبوي، مجيد مجيدي) 


انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com